مطالب جالب سری چهارم
بر سرنوشت خود زاری کردن با اقتدار جور در نمی آید. رفتار یک جنگجو یعنی در عین حال کنترل خود و رها کردن کامل خود.
📒کتاب سفر به دیگر سو
قاعده عملی برای یک سالک این است که تصمیماتش را با چنان دقتی بگیرد که هیچ کدام از نتایج احتمالی این تصمیم ها نتواند غافلگیرش کند و یا از قدرتش بکاهد. سالک بودن یعنی هوشیار و فروتن بودن.
📘کتاب افسانه های قدرت
"بی هستی"
☆ آنچه بی هستی است از هر دیوار و روزنه ای عبور می کند. هیچ یک از مظاهر هستی، مانع عبور بی هستی نیست. آن که بی ذهن است هیچ ذهنیتی او را به بند نمی کشد. و آن که بی خواهش است هیچ آرزویی او را به اسارت نمی برَد.
مسعود ریاعی
ذهن ما، همچون خیابانی است که روزانه تقریبا حدود سیصد هزار ارتعاش (افکار) از آن عبور می کند. تا زمانیکه ما شاهد و ناظر این ارتعاش ها یا افکار باشیم هیچ مشکلی نخواهیم داشت، اما وقتی با هر یک از این ارتعاشات ساده یا افکار خام، هم هویت و یکی می شویم، آن فکر یا ارتعاش را به مرکز احساسی -عاطفی منتقل می کنیم و بخشی از انرژی درونی و حیاتی خود را به آن فکر یا ارتعاش می بخشیم. هرچقدر افکار و ارتعاشات بیشتری را از مرکز ذهنی به طرف مرکز احساسی-عاطفی منتقل کنیم، درگیری درونی بیشتری را تجربه خواهیم کرد و انرژی حیاتی بیشتری را نیز به مصرف خواهیم رساند. ارتعاشات یا افکار وقتی با احساس و عاطفه ما ترکیب می شوند، از انرژی مراکز مورد نظر تغذیه می کنند تا خود را برای متجلی شدن ابتدا به مرکز حرکتی و سپس، جهان فیزیکی آماده کنند. به همین خاطر، برای اینکه سکوت درونی داشته باشیم، همواره باید ناظر و شاهد افکار مان باشیم و با آنها نجنگیم و یکی نشویم. ذکر این نکته ضروری است که نباید ارتعاشات و افکار خام را با پروسه تفکر کردن اشتباه بگیریم. تفکر را کمابیش ما خودمان کنترل و هدایت می کنیم و ماده اولیه آن، اطلاعات و دیتاهایی است که در مغزمان انباشته ایم، اما افکار همانند امواج رادویی دائما از ابعاد بالا و پایین مخابره می شوند.
دون خوان توضیح داد که ساحران نقاب خودبزرگ بینی را برداشتند و دریافتند که این ترحم و دلسوزی به حال خود است که تغییر شکل داده.
باور کردنی نیست، اما حقیقت دارد، دلسوزی به حال خود بزرگترین دشمن بشر و سرچشمه بدبختی هاست.
بدون دلسوزی برای خویش هرگز انسان نمی توانست این چنین خودبزرگ بینی باشد که هست.
📒کتاب قدرت سکوت
*پی نوشت: دلسوزی به حال خود، احساس ارزش ساختگی است که به سبب خودبینی به فرد دست می دهد و باعث می شود فرد خود را مجاز بداند که گله و شکایت کند، فرار کند، احساس حق به جانبی کند، برنجد و ..
بدون آموزشی طولانی هیچکس قادر نیست از رویارویی عمدی با ناوال جان سالم بدر برد. برای چنین رویارویی سالها وقت لازم است تا «تونال» آماده شود.
بطور معمول، اگر یک انسان عادی با «ناوال» رو در رو قرار گیرد؛ ضربه آنچنان قوی خواهد بود که او را خواهد کشت.
بنابراین هدف سالک از تمرین و آموزش این نیست که به او سحر، جادو یا افسون یاد دهد، بلکه هدف اینست که با آگاه کردن سالک باید قبل از رویارویی با «ناوال» یاد بگیرد در حد کمال و عاری از هر چیز زائدی باشد.
📕کتاب افسانه های قدرت
"تعلیم روح خدا"
☆ روح خدا و تعلیم پر برکتش از آنِ کسی است که وابسته و دلبسته به چیزی نیست. آزاد و رهاست. مُخلَص است و برده ی چیز و کس نمی باشد. اگر می خواهی روح خدا معلم تو باشد، باطناً از همه چیز و همه کس به نیکی هجرت کن "وَاهجُرهُم جَمِیلاً". و تعلقات را -چه مادی چه معنوی- در پیشگاه دلت که عرش رحمان است قربانی کن، که این از زیباترین و مقدس ترین و حقیقی ترین و مقبولترین قربانی هاست. "حَسبِیَ الله" اینگونه محقق می شود.
مسعود ریاعی
خواب عمیقی که بشریت در آن زندگی می کند، به وسیله جذبه ایجاد می گردد. مردم با هر چیزی در زندگی مجذوب می شوند. مردم خودشان را فراموش می کنند، چون مجذوب اند. آن فرد مست در بار، مجذوب الکل است، مجذوب مکان، لذت ها، دوستانش و زنان. زن خودپسندی که جلوی آینه است توسط افسون خود، مجذوب می گردد. آن فرد حریص ثروتمند، مجذوب پول و دارایی است. کارگر صادق در کارخانه، مجذوب کار سخت است. پدر خانواده، مجذوب فرزندان اش است. کل بشریت مجذوب اند و عمیقا در خوابند. مردم با هر آنچه که آنها را مجذوب نگه می دارد، رویا می بینند.
👤 : سامائل آئون ويور
📚 : یوگای رویا
در دیوان شمس همواره شاهد دو نوع گفتگو هستیم :
1- گفتگوی مولوی با رب درونی اش (بینگ) و همچنین با مادر الهی اش
2- گفتگوی رب درونی با مولوی
در بسیاری از ابیات دیوان شمس، این دو نوع دیالوگ همواره برقرار است. در نوع اول، همواره بینگ مولوی، او را از برخی چیزها نهی می کند و به او هشدار می دهد و یا در موارد دیگر، به او راهنمایی های لازم را می کند تا استوارتر و با ثبات بیشتری در مسیر درونی قدم بردارد.
در غزل معروف «نگفتمت مرو آنجا»، نیز شاهد دیالوگ های متعدد بینگ مولوی هستیم که به او برخی موارد را گوشزد می کند. در مصراع دوم بینگ مولوی به او می گوید هر چند که به خاطر خشم و عصبانیت، از خدای درونی ات دور شوی و به اندازه چندین هزار سال با او فاصله داشته باشی و از او دور شوی، در نهایت، به سوی خدایت بازخواهی گشت، چرا که ما از خدا آمده ایم و به خدا باز خواهیم گشت. درک این نکته ضروری است که، گمشده اصلی انسان، خداوند است و تا او را بدست نیاورد، عطش و طلب درونی اش، فرو نخواهد نشست، هرچند که هزاران سال مشغول نفس و نفسانیات و ایگوها باشد، عاقبت، خسته از همه چیز با شور و شوق به سوی خداوند خواهد رفت.
وگر به خشم روی، صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی، که منتهات منم
(دیوان شمس، مولوی)
تو باید «تونال» خود را بیازمایی که آیا مملو از غیر ضروریات هست یا خیر، و اگر در این جزیره مسایل غیر لازم به مقدار زیاد مطرح باشد تو قادر به تحمل رویارویی با «ناوال» نخواهی بود.
📕کتاب افسانه های قدرت
💢یاد آوری💢
طی متنی در کتاب آتش درون:
تونال معادل آگاهی عادی، این دنیا، شناخته، اولین دقت است.
ناوال معادل آگاهی سوی چپ، دنیای دیگر، ناشناخته، دومین دقت است.
ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺴﺘﻮﺭ ﻭ ﺁﺷﮑﺎﺭ
ﺩﺭ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﮐﺎﺑﺎﻻ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺩﻭ ﻭﺟﻬﻪ ﺍﺳﺖ :ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻟﺬﺍﺕ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﺪﻭﻥ ﺣﺪ ﺍﺳﺖ ، ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺁﻥ ﺧﺪﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻭ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ .ﮐﺎﺑﺎﻟﯿﺴﺘﻬﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭﺟﻬﻪ ﺭﺍ ﻋﯿﻦ ﯾﺎ ﻋﯿﻦ ﺳﻮﻑ (ﻋﺒﺮﯼ : אין סוף ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻟﻐﻮﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﺪ )ﻣﯿﻨﺎﻣﻨﺪ .ﺍﺯ ﻋﯿﻦ ﺳﻮﻑ ﭼﯿﺰﯼ ﻗﺎﺑﻞ ﻓﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ .ﻭﺟﻬﻪ ﺩﻭﻡ ﺧﺪﺍ ﻭﻟﯿﮑﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﻗﺎﺑﻞ ﻓﻬﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻗﺎﺑﻞ ﺩﺭﮎ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ .ﮐﺎﺑﺎﻟﯿﺴﺘﻬﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻭﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺗﻀﺎﺩ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺗﮑﻤﯿﻞ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.
📚کتاب آئین قبالا
شناخت باطنی، دری به جهان نور
شناخت باطنی اولین گام ضروری در خودشناسی ست و تعالی روحی انسان در گروه شناخت باطنی است و بی توجهی به آن به معنای عدم شناخت توانمندی های باطنی بالقوه اوست.
شناخت باطنی، بر خودآگاهی ما تاثیر می گذارد و نتایج آن موجب تغییر آگاهی انسان و افزایش نور درون می گردد.
پس به طور خلاصه می توان گفت که آگاهی، نور است و نوریافتگی، افزایش آگاهی، و شناخت باطنی دری ست که به جهان نور باز می شود.
📗علوم باطنی
.
چند، شب ها خواب را گشتی اسیر
یک شبی بیدار شو، دولت بگیر
(مولوی)
تمرین بیدار شدن در نصف شب، یکی از بهترین عبادت هایی است که در ادیان مختلف و همچنین مسیرهای معنوی به آن اشاره و تاکید شده است. بیداری در نصف شب ها، بهترین زمان برای بیداری روانی و درونی ماست و کانشسنس خواب ما را آماده و مستعد بیداری روانی می کند.
(در این شعر، منظور از دولت نیز همین بدست آوردن رهایی و رستگاری و بیداری روانی است. دولت در ادبیات عرفانی، معنای ایزوتریکی عمیقی دارد. حتی شمس تبریزی در مقالات در رابطه با شخصی اشاره می کند که : «دولت نزدیک بود اما...» که منظور از این دولت، یا به عبارت دیگر سعادت روحانی، رهایی و رستگاری است که در نتيجه بیداری درونی و روانی حاصل خواهد شد، اما شخص باید مستعد این دولت باشد و ظرفیت پذیرش آن را داشته باشد. بیدار شدن در نصف شب ها، ظرفیت درونی ما را برای کسب این دولت، مهیاتر و آماده تر می کند.)