متكامل ترين روحي كه در منظومه شمسي جايي كه زمين نيز هست وجود دارد
او يكي از موجودات خورشيدي است ، ان موجود با عظمت ، حاكم معنوي جهان شماست

هر از گاهي يك فردي از خرد عظيم او الهام مي گيرد و چون تعاليم روح خورشيدي را انتقال مي دهد به استادي بزرگ تبديل مي شود

و به اين شكل يك مذهب به وجود مي ايد هزاران سال مي گذرد و اما بشر كمي پيشرفت مي كند زماني ميرسد كه به درس ديگري نياز است سپس فرد ديگري با همين روح روشن مي گردد و به اين شكل مذهبي و استادي ديگر ...

ممكن است در يك جاي دنيا استادي مورد پرستش باشد و در جاي ديگر استادي ديگر _ همين موضوع سبب جنگهاي مذهبي شده در حالي كه ما در
جستجوي صلح و يگانگي هستيم

همه ي پرتو هاي خورشيد مي درخشند انها تاريكي را از بين مي برند و همه از يك منبع هستند از خورشيد

اما الهام بخش همه ي مذاهب همان روح خورشيدي ست همان روح عظيم ، روحي كه عشق كامل است

در معنويت نام و نشان در كار نيست
محدوديت و جدايي در كار نيست
اين انسان است كه جدا مي كند ،
محدود مي كند و مرز مي گذارد ،

اما وقتي عشق در قلب باشد متوجه مي شويد كه كيهان در يك اتحاد عظيم است
تا وقتي اين قضيه روشن نشود نمي توانيد به صلح در زمين فكر كنيد
جدا سازي بَر اساس مذاهب از جداسازي با مرزها يا ايده ها هم خطرناك تر است

اگر اين قضيه كه هدف از مذهب ممارست عشق است روشن نشود شما نمي توانيد با رقابت بَر سَر مذاهب يا نام اساتيد بزرگ به چيزي دست يابيد

همه ي انها اين انگيزه را به ما مي دهند كه ما با صداقت ، خوبي ، صلح و عشق رفتار كنيم

استاد خورشيدي كالبد انساني دارد چون او خدا نيست هر چند مطابق ميل او رفتار مي كند و بالاتر از او حاكم معنوي ، روح است كه حاكم معنوي كل كهكشان كيهان است

بَعْد از اين ، حاكم معنوي بعد ، بُعد چهار ، بَعْد حاكم معنوي بُعد پنج است و..

پس خدا كيست ؟ او بالاتر از همه ي اينهاست او هميشه در قلب شماست از انجا كه دوست داريد نامي براي او بگذاريد او را ذات درون بناميد

عشق باشد و نور