امان از اکثریت نظاره گر و خاموش !
جمعی چند هزار نفری از یک صنف و یک هدف ، گردهم جمع میشوند و طلب حق میکنند و این البته ظاهر ماجراست !
انگشت شمار افرادی مرد عمل ، پیش افتاده علم اعتراض این جمع بالا برده ، می شوند زبان گویای این جماعت ، پیگیرند و راسخ ، از خودی و غیر زخم میخورند و سنگ ، ولی باز هستند ، هم با حرف ، هم با عمل ...
و اما به امار ، کمی بیشتر از این جمع اما نه به قدر یک صدم از کل ، در کنار ان تعداد انگشت شمار ، در میدان هستند و همواره از پیش قراولانشان ، حمایت میکنند ، بوقت لزوم تشکر و گاهی نقد و البته گاهی به جاده خاکی زده ، از دغدغه و اندیشه خود حرفی میزنند !
این دسته ، هم چون مردان و زنان عمل گرای انگشت شمار ما ، هستند ، حتی اگر به حرف باشد ...
و اما مابقی این جمع و دردا که از ان دو دسته ، به امار اکثریتند لیکن خاموش و نظاره گر !!!
با اندک روزنه امیدی ، بر امارشان افزوده و با وزش باد مخالف ، بیکباره چون برگ پاییزی ریزش میکنند ! در سایه عافیت نشسته ، با فاصله ایمن از میدان حرف و عمل ، چشم به عاقبت کار می دوزند !
اگر غنیمتی از تلاش ان عده اندک ، نصیب شد ، که به رسم زینت الامار بودن ، سهمی میبرند و اگر اسیب و ملالی رسید که شکر خدا ، ادم ساکت و ساکن را گزندی نشاید !!!
و اگر دیدید نشنیدن حرف مان و اگر شنیدید اعاده نکردند حق مان ، بدانیم از ماست که بر ماست !
و امان و امان و امان از اکثریت خاموش ...
مردم بنا بر قانون طبیعت، به دو گروه کلی تقسیم میشوند:
"مردم طبقهی عادی" یعنی آنهایی که فقط به کار تولید مثل میخورند.
و "مردم واقعی" یعنی کسانی که توانایی و استعداد آن را دارند که در جامعهی خود حرف جدیدی بزنند.
گروه اول، یعنی ماده،جسم ، بطور کلی مردمی هستند طبعا محافظهکار و موقر که در رضایت و طاعت زندگی میکنند. به نظر من آنها باید هم مطیع باشند، زیرا این وظیفهی آنهاست.
📕 جنایات و مکافات
✍🏻 فئودور داستایوفسکی