خواص جالب سوره دخان
خداوند گناهان گذشته اش را می آمرزد.در روایت دیگری آمده است: هر كس در شب جمعه سوره دخان را قرائت كند بخشیده خواهد شد.همچنین از ایشان روایت شده كه فرمودند: هر كس در شب یا روز جمعه سوره دخان را قرائت كند خداوند خانه ای در بهشت برای او بنا می كند.
و كسی كه در شب جمعه سوره دخان را قرائت می كند در حال صبح می كند كه خداوند او را آمرزیده است و او را با حورالعین تزویج خواهد كرد.امام باقر علیه السلام فرمودند: هر كس سوره دخان را در نمازهای واجب و نافله های خود بخواند خداوند وی را در روز قیامت در زمره ایمنان برانگیزاند و در سایه عرش خود جای دهد و حسابش را آسان كند و نامه عملش را به دست راستش دهد.
آثار و بركات سوره دخان
1) سوره دخانجهت شكوه و هیبت نزد مردم
هر كس این سوره را بنویسد و با خود همراه داشته باشد در چشم مردم با هیبت باشد و هر كس آن را بشوید و از آن آب بنوشد از شر سخن چین در امان خواهد بود.
2)سوره دخان جهت امان یافتن از شر جن
چون سوره دخان را بنویسی و بر طفل ببندی از شر جن و گزنده ها ایمن شود.
3) سوره دخان برای برآورده شدن حاجت
از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر كه 70 بار جهت مهمات این سوره را بخواند حاجتش روا گردد و نیز هر كه این سوره را بنویسد و با خود دارد خلایق او را دوست دارند.
4) سوره دخان جهت برطرف شدن درد سر
اگر این سوره را بنویسند و آب آن را بر كسی كه درد سر دارد بنوشانند خوب می شود…
5) سوره دخان جهت خلاصی از وسوسه های شیطانی
از پیامبر اكرم نقل شده است: اگر سوره دخان را بنویسد و به همراه داشته باشد از مكر و حیله های شیطان در امان است و اگر این نوشته را شب هنگام زیر سر خود بگذارد در خواب رویاهای شیرین و خوش می بیند و از اضطراب شبانه خلاص می شود…
6) سوره دخان جهت زیاد شدن سود و مال
اگر تاجر ها و كاسب ها نوشته این سوره را در محل كسب خود قرار دهند سود فراوان خواهند كرد و صاحب مال زیاد خواهند شد.
غرض و محتواى كلى سوره مباركه دخان
غـرض سـوره در يـك كـلمـه خلاصه مى شود، و آن اين است كه مى خواهد كسانى را كه به كتاب خدا شك دارند از عذاب دنيا و عذاب آخرت انذار كند. و اين غرض را در اين سياق بيان مـى كـنـد كـه : قـرآن كـتـابـى اسـت روشـن كـه از نـاحـيـه خـدا نازل شده بر كسى كه او به سوى مردم گسيل داشته، تا انذارشان كند. و به اين منظور نـازل كـرده تـا رحـمـتـى از او بـه بـنـدگـانـش بـاشـد. و در بـهـتـريـن شـب نـازل كـرده، شـب قـدر كـه در آن شـب هـر امـرى بـطـور خلل ناپذيرى تقدير مى شود.
چـيـزى كـه هـست مردم – يعنى كفار – در باره آن خود را به شك مى اندازند، و با هوى و هـوس خود بازى مى كنند، و به زودى عذابى دردناك در دنيا از هر سو ايشان را احاطه مى كـنـد، آنـگـاه بـه سـوى پـروردگـار خـود بـرمـى گـردنـد، و خـداونـد بـعـد از فصل قضاء و محاسبه دقيق با عذابى جاودانه از ايشان انتقام مى گيرد.آنگاه براى آنان مثالى در خصوص عذاب دنيوى مى آورد و آن داستان موسى (عليه السلام ) اسـت، كـه بـه سـوى قـوم فـرعـون و بـراى نـجـات بـنـى اسـرائيـل گـسـيـل شـد، و فـرعـونـيـان او را تـكذيب كردند، و خداوند به همين جرم در دريا غرقشان كرد.
و سـپـس بـراى عـذاب دومـشـان كـه آن را انـكـار مى كردند، يعنى بازگشت به خدا در روز فـصـل قـضـا (قـيـامـت ) چـنـيـن اقـامـه حـجت مى كند كه : قيامت آمدنى است، چه بخواهند و چه نخواهند. و در آخر پاره اى از اخبار قيامت را و آنچه بر سر مجرمين مى آيد و آنچه از انواع عـذاب بـه آنها مى رسد، برشمرده، قسمتى هم از ثوابهايى را كه به متقين مى رسد كه حاصل جمعش عبارت است از حياتى طيب و مقامى كريم، بيان مى كند.
مقصود از نزول كتاب در (شبى مبارك)
و مـنـظـور (از مبارك بودن آن شب ) اين است كه ظرفيت خير كثيرى را داشت، چون بركت بـه مـعـنـاى (خـيـر كـثـيـر اسـت )، و قـرآن خـيـر كـثـيـرى اسـت كـه در آن شـب نـازل گـشـت، و رحـمـت واسـعه اى است كه دامنه اش همه خلق را گرفت، همچنان كه خودش فرموده : (و ما ادراك ما ليله القدر ليله القدر خير من الف شهر).
از ظـاهـر لفـظ آيـه چـنين برمى آيد كه شب مزبور يكى از شب هايى است كه در روى زمين دور مـى زنـد، و از ظـاهـر جمله (فيها يفرق كل امر حكيم ) با در نظر داشتن اينكه صيغه مضارع (يفرق ) استمرار را مى رساند، فهميده مى شود كه شب مزبور همواره در روى كره زمـيـن تـكـرار مـى شـود. و از ظـاهـر جـمـله (شـهـر رمـضـان الذى انزل فيه القرآن ) چنين برمى آيد
كه مادامى كه ماه رمضان در كره زمين تكرار مى شود، آن شـب نـيـز تـكـرار مـى شود، پس نتيجه مى گيريم كه شب مزبور همه ساله تكرار مى شود، و در هر سال قمرى در ماه رمضان همان سال يك بار تكرار مى گردد.و امـا ايـنـكـه شب قدر كداميك از شبهاى رمضان است ؟ از آيات قرآن كريم چيزى نمى توان اسـتـفـاده كـرد، ولى در روايات تعيين شده كه – ان شاء اللّه – در بحث روايتى آينده از نظر شما خواهد گذشت.
بيان عدم منافات بين انزال (نزول دفعى) قرآن و تنزيل (نزول تدريجى) آن و مـراد از نـازل شـدن كـتـاب در شبى مبارك به طورى كه از ظاهر آيه (انا انزلناه فى ليـله مباركه ) و از آيه (انا انزلناه فى ليله القدر) و از آيه (شهر رمضان الذى انـزل فـيـه القـران هـدى للنـاس و بـيـنـات مـن الهـدى و الفـرقـان ) اسـتـفاده مى شود نـزول تـمـامـى قـرآن كـريـم اسـت، (چـون در هـمـه ايـن آيـات تـعـبـيـر بـه (انزال ) شده كه به معناى نازل شدن يك باره است ).
پس ديگر نبايد اشكال شود به اينكه آيه شريفه (و قرانا فرقناه لتقراه على الناس عـلى مـكـث و نـزلنـاه تـنـزيـلا) مـى رسـانـد كـه قـرآن بـه تـدريـج نـازل شـده. و هـمـچـنـيـن آيـه (و قـال الذيـن كـفـروا لو لا نـزل عـليـه القران جمله واحده كذلك لنثبت به فوآدك و رتلناه ترتيلا) كه از ظاهر آن دو بـرمـى آيـد قـرآن بـه تـدريـج نـازل شـده، و آيـاتى ديگر مؤيد آن است، مانند آيه (فاذا انزلت سوره محكمه ) و آيه (و اذا ما انزلت سوره نظر بعضهم الى بعض )
و نـيـز آيـاتـى ديـگـر و هـمـچـنـيـن روايـات بـسـيـارى كـه مـتـضـمـن شـأن نزول آيات است.بـراى ايـنـكـه مـمـكـن اسـت بـگـويـيـم كـه قـرآن كـريـم دو نـوبـت نـازل شده ، بار اول تمامى آن در يك نوبت، و اين در ماه رمضان و در شب قدر كه يكى از شـبـهـاى رمـضـان اسـت. و بـار دوم، بـه تـدريـج و قـسـمـت قـسـمـت در طول بيست و سه سال نبوت و دعوت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ).
و ليـكـن مـطـلبـى كه سزاوار نيست در آن ترديد شود اين است كه قرآن كريم كه مركب از سوره ها و آياتى است، با اختلافى كه بر حسب موارد شخصى و جزئى نزولش در سياق آن هست، با اين احتمال كه يك دفعه نازل شده باشد سازگار نيست، براى اينكه آياتى كـه در بـاره وقـايـع شـخـصـى و حـوادث جـزئى نـازل شـده، ارتـبـاط كـامـل بـا زمـان و مـكـان و اشـخـاص و احـوال خـاصـه اى دارد كـه در بـاره آن اشخاص و آن احـوال و در آن زمـان و مـكان نازل شده،
و معلوم است كه چنين آياتى صادق و درست درنمى آيـد، مـگـر آنـكـه زمـان و مـكـانـش بـرسـد، و واقـعـه اى كـه در بـاره اش نـازل شـده رخ بدهد، به طورى كه اگر از آن زمانها و مكانها و وقايع خاصه صرفنظر شـود، و فـرض شـود كـه قـرآن يك باره نازل شده، آن وقت قهرا موارد آن آيات حذف مى شـود، و ديـگـر بـر آنـهـا تـطـبـيـق نـمـى كـنـد، پـس مـمـكـن نـيـسـت احـتـمـال بـدهـيـم كـه قـرآن كـريـم بـه هـمـيـن هـيـئت كـه هـسـت دو بـار نازل شده يك بار دفعه و يكجا، و بار ديگر به تدريج.