
مجله علمی خبری اینفو
معنی نام یاسر
یاسر : (عربي) 1- شتركُش كه گوشت قسمت كند؛ 2- آسان؛ 3- چپ، طرف چپ؛ 4- (اَعلام) نام صحابي مشهور پدرِ عمار، که خود و همسرش (سمیّه) به خاطر پذیرش اسلام، شکنجه شدند و به شهادت رسیدند.
معنی نام یاسین
یاسین : (عربي) (اَعلام) (= يس) سورهي سي و ششم از قرآن كريم، داراي صدو هشتاد و يك آيه.
معنی نام یعقوب
يعقوب : (عربی) 1- به معني «پاشنه را ميگيرد»؛ 2- (اَعلام) 1) پیامبر یهود و نیای بنی اسرائیل، پسر حضرت اسحاق و پدر حضرت یوسف؛ 2) از حواریان حضرت عیسی(ع)، معروف به یعقوب اکبر، که به روایت انجیل در پای صلیب حضرت عیسی(ع) حضور داشت و در مصر به دار آویخته شد. یکی از رسالههای عهد جدید منسوب به اوست؛ 3) یعقوب اصغر: [زنده تا 43 میلادی] یکی دیگر از حواریان حضرت عیسی(ع)، که به فرمان هِرود کشته شد؛ 4) یعقوب بردعی: [زنده تا 578 میلادی] اسقف سریانی، بطریرک انطاکیه و بنیانگذار مذهب یعقوبی؛ 5) یعقوب بیگ: امیر [883-896 قمری] سلسلهي آققوینلو، که سلطان حیدر صفوی را شکست داد و کشت. به دست یکی از همسرانش مسموم شد؛ 6) یعقوب رهاوی: [حدود 633-708 قمری] اسقف یعقوبی، نحوی، مورخ و فیلسوف سریانی، مؤلف نخستین دستور زبان سریانی؛ 7) یعقوب لیث: نخستین امیر [247-265 قمری] و بنیانگذار سلسلهي صفاریان. بخشی از افغانستان کنونی را فتح کرد. سپس سلسلهي طاهریان را برانداخت. در جریان حمله به عراق در خوزستان درگذشت.
معنی نام یَمین
يَمين: (عربي) 1- (در قديم) راست، سمت راست، در مقابلِ يسار؛ 2- دست راست انسان؛ 3- (به مجاز) دست يار، مايه اقتدار؛ 4- سوگند؛ 5- توانگري، بركت و سعادت.
معنی نام یوسف
يوسف: (عربی) 1- به معني «خواهد افزود»؛ 2- (اَعلام) 1) سورهي دوازدهم از قرآن كريم، داراي صد و يازده آيه؛ 2) یوسف: پیامبر بنی اسرائیل، پسر محبوب حضرت یعقوب، که گفته شده است برادرانش او را در چاهی انداختند و او به مصر برده شد و در آنجا او را به غلامی فروختند. زلیخا همسر اربابش عاشق او شد، ولی او این عشق را رد کرد و در نتیجه به زندان افتاد. بعدها وزیر فرعون شد؛ 3) یوسف ابن تاشفین: شاه [453-500 قمری] سلسلهي مرابطون، که مراکش را پایتخت قرار داد، شاه کاستیل را شکست داد و شهر تِلمسان را بنا کرد؛ 4) یوسف ابن عبدالمؤمن: امیر [1163-1184 میلادی] سلسلهي موحدون در آندلس که به حمایت از ابن رشد پرداخت؛ 5) یوسف شاه: نام دو تن از اتابکان لر بزرگ. یوسف شاه اول: اتابک [672-680 قمری]. یوسف شاه دوم، ملقب به رکناالدین: اتابک [720-745 قمری]؛ 6) یوسف عادل شاه (= عادل شاه): بنیانگذار [895-916 قمری] سلسلهي عادلشاهیان هند و نخستین فرمانروایی که مذهب شیعه را در هند رواج داد؛ 7) یوسف فلاوی: [حدود 37- حدود 100 میلادی] مورخ یهودی، که تاریخ جهان را از آغاز تا سال 69 میلادی، همراه با شرح حال خودش نوشت.
معنی نام کاظم
کاظم : (عربي) 1- (در قديم) فرو خورنده خشم؛ 2- (اَعلام) لقب امام موسي ابن جعفر(ع) هفتمين امام شيعيان.
معنی نام کامل
كامل: (عربي) 1- آن كه يا آنچه ويژگيهاي لازم را دارا است و كم و كاست ندارد، بيعيب، بينقص؛ 2- (به مجاز) داراي محاسن و خصوصيات مقبول؛ 3- (در قديم) (به مجاز) دانا و فاضل؛ 4- (در حالت قيدي) بدون عيب و كاستي، به خوبي؛ 5- (در تصوف) ويژگي پيري كه ميتواند در نفوس تصرف و سالكان را تربيت كند؛ 6-(اَعلام) کتاب عربی از ابن اثیر، معروف به کامل ابن اثیر (ترجمه)، در تاریخ عمومی جهان تا سال 628 قمری (الکامل فی التاریخ).
معنی نام کریم
كريم: 1- بخشنده، سخاوتمند؛ 2- از نامها و صفات خداوند؛ 3- از صفات قرآن؛ 4- (در قديم) گرانبها و ارزشمند و بزرگوار؛ 5- (اَعلام) کریم خان زند، شاه ایران [1165-1193 قمری] و بنیانگذار سلسلهي زند، که خود را وکیلالرعایا لقب داده بود و در پایتختش شیراز، بناهای زیبایی (ارگ، بازار، حمام و مسجد) به وجود آورد.
معنی نام کمال
كمال : (عربي) 1- آخرين حد چيزي، نهايت، بسياري؛ 2- سرآمد بودن در داشتن صفتهاي خوب، بيعيب و نقص بودن، كامل بودن؛ 3- خردمندي و دانايي، فرزانگي، درايت؛ كاملترين و بهترين صورت و حالت هر چيز؛ 4- (در تصوف) رسيدنِ سالك به مقام محو؛ 5- (در فلسفه) صورت و حد طبيعي هر چيز؛ 6- (اَعلام) 1) کمال اصفهانی: (= کمالالدین اسماعیل)؛ 2) کمال خجندی (=کمالالدین خجندی)، خ کمالالدین. 2- 1) و2)
معنی نام کُمیل
كُميل: (عربي) 1- كامل، تمام؛ 2- (اَعلام) کمیل ابن زیاد: [قرن اول هجری] مسلمان عرب، از اصحاب و هواداران حضرت علی(ع)، که به فرمان حجاج ابن یوسف کشته شد. دعای کمیل به او منسوب است.