اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان بيدل دهلوي / غزليات - بخش هشتم

غزليات - بخش هشتم

  • شماره ١: دو را زان در چند در هر دشت و در گرداندم
  • شماره ٢: دو روزي گو بخون گل کرده باشد چشم نمناکم
  • شماره ٣: دور هستي پيش از گامي تمامش کرده ايم
  • شماره ٤: دوري بزمت در غم و شادي گر کند اين مي قسمت جامم
  • شماره ٥: دوش چون ني سطر دردي ميچکيد از خامه ام
  • شماره ٦: دوش کز دود جگر طرح شبستا کرديم
  • شماره ٧: دوش کز سير بهار سوختن سر بر زدم
  • شماره ٨: دوش گستاخ بنظاره جانان رفتم
  • شماره ٩: رفت فرصت زکف اما من حيرت زده هم
  • شماره ١٠: رفتم از خويش و ببزم جلوه اش لنگر زدم
  • شماره ١١: رفتم زخويش و ياد نگاهيست حاليم
  • شماره ١٢: رنگ پر ريخته الفت گلزار توايم
  • شماره ١٣: زان بهار ناز حيرانم چه سامان کرده ام
  • شماره ١٤: زان پري چون شيشه تا کي شکوه خالي کنم
  • شماره ١٥: زان ناله که شب بيرخت افراخته بودم
  • شماره ١٦: زبال نار سابر خويش پيچيده است پروازم
  • شماره ١٧: زبس صرف ادب پيمائي عجز است احوالم
  • شماره ١٨: زبس ضعيف مزاج جهان تدبيرم
  • شماره ١٩: زبسکه حيرت ديدار برده است زهوشم
  • شماره ٢٠: زبسکه شور جنون گشت برق کلبه هوشم
  • شماره ٢١: زبس گرد وحشت گرفته است تنگم
  • شماره ٢٢: زبس لبريز حسرت دارد امشب شوق ديدارم
  • شماره ٢٣: زتحقيق نقوش لوح امکان رفع شک کردم
  • شماره ٢٤: زچاک سينه آهي مي نويسم
  • شماره ٢٥: زحرف راحت اسباب دنيا پنبه در گوشم
  • شماره ٢٦: زخمي بدل از دست نگارين تو دارم
  • شماره ٢٧: زخود تهي شدم از عالم خراب گذشتم
  • شماره ٢٨: زخودداري چو موج گوهر آخر سنگ گرديدم
  • شماره ٢٩: زخورشيد جمالش تا عرق سازد عيان انجم
  • شماره ٣٠: زدست عافيت داغم سپند ياس پروردم
  • شماره ٣١: زدشت بيخودي مي آيم از وضع ادب دورم
  • شماره ٣٢: زدل چون غنچه يکچاک گريبان نگير ميخواهم
  • شماره ٣٣: زرنگ ناز چون گل بزم عشرت چيدنت نازم
  • شماره ٣٤: زسوداي چشم تو تا کام گيرم
  • شماره ٣٥: زسوز و ماتم اين انجمنها کي خبر دارم
  • شماره ٣٦: زصد ابرام بيش است انفعال چشم حيرانم
  • شماره ٣٧: زعلم و عمل نکته ها گوش کردم
  • شماره ٣٨: زفيض گريه سرشار افسردن فراموشم
  • شماره ٣٩: زفيض ناتواني مصرعي در خلق ممتازم
  • شماره ٤٠: زندگي را از قد خم عبرت آگه ميکنم
  • شماره ٤١: زنور و عالم امکان گر انتخاب گزينم
  • شماره ٤٢: زين باغ تا ستمکش نشو و نما شدم
  • شماره ٤٣: زين باغ همچو شبنم رنج خيال بردم
  • شماره ٤٤: زين سجده خود دار تفاخر چه فروشم
  • شماره ٤٥: زين صفر کز عدم در هستي گشوده ايم
  • شماره ٤٦: زين گريه اگر باد برد حاصل خاکم
  • شماره ٤٧: سايه وار از نارسايان جهان غربتيم
  • شماره ٤٨: سراغ عيش زعمر نمانده ميگيرم
  • شماره ٤٩: سر اگر بر آسمان يا بر زمين ماليده ام
  • شماره ٥٠: سر تمناي پايبوسي بهر در و دشت ميکشيدم
  • شماره ٥١: سحر زشرم رخت مطلعي بتاب رساندم
  • شماره ٥٢: سحر کيفيت ديدار از آئينه پرسيدم
  • شماره ٥٣: سرخط نازيست امشب زخمهاي سينه ام
  • شماره ٥٤: سرخوش آن نرگس مستانه ايم
  • شماره ٥٥: سرمه شد آخر بخواب بيخوديها پيکرم
  • شماره ٥٦: سطري اگر زوضع جهان وانوشته ايم
  • شماره ٥٧: سنگ راهم ميخورد حرصي که دارد احتشام
  • شماره ٥٨: سينه چاک يکجهان گرد هوس باليده ام
  • شماره ٥٩: شب از رويت سخنهائي بهاراند ده ميفگنم
  • شماره ٦٠: شب از ياد خطت سررشته جان بود در دستم
  • شماره ٦١: شباب رفت و من از ياس مبتلا ماندم
  • شماره ٦٢: شب بزم خيالي بدل سوخته چيدم
  • شماره ٦٣: شب چشم امتيازي بر خويش باز کردم
  • شماره ٦٤: شب جوش بهاري بدل تنگ شکستم
  • شماره ٦٥: شب که در حسرت ديدار کمين ميکردم
  • شماره ٦٦: شب که عبرت را دليل اين شبستان يافتم
  • شماره ٦٧: شب وصل است از بخت اندکي توقير ميخواهم
  • شماره ٦٨: شبي که بي تو جهانرا بياس تنگ برآرم
  • شماره ٦٩: شبي کز خيال تو گل چيده بودم
  • شماره ٧٠: شبي مشتاق رنگ آميزي تصوير دل گشتم
  • شماره ٧١: شبي سير خيال نقش پاي دلربا کردم
  • شماره ٧٢: شرار سنگم و در فکر کار خويش ميسوزم
  • شماره ٧٣: شرار کاغذ فرصت کمينم
  • شماره ٧٤: شررواري زفرصت رو نماي خويش ميجويم
  • شماره ٧٥: شعله بيطاقتي افسرده در خاکسترم
  • شماره ٧٦: شعورت خواه مستم وانمايد خواه مخمورم
  • شماره ٧٧: شکوه اسباب چند دل برميدن دهيم
  • شماره ٧٨: شکوه فقر ملک بي نيازي کرد تسليمم
  • شماره ٧٩: شمع سان چشمي کز اشک آتشين تر ميکنم
  • شماره ٨٠: شمعي از وحشت نگاهي انجمن گم کرده ام
  • شماره ٨١: شور آفاقست جوشي از دل ديوانه ام
  • شماره ٨٢: صبح است و ما دماغ تمنا رسانده ايم
  • شماره ٨٣: صبح تمنا دميد دل چمنستان کنيم
  • شماره ٨٤: صد بيابان جنون آنطرف هوش خودم
  • شماره ٨٥: صد شکر که جز عجز گياهي ندميديم
  • شماره ٨٦: صفحه هستي شرر تاراج آهي ميکنم
  • شماره ٨٧: صورت خود زتو نشناخته ام
  • شماره ٨٨: صيد کمند شوقيست از مهر تا بماهم
  • شماره ٨٩: عافيتها در مزاج پرفشان دزديده ام
  • شماره ٩٠: عبرت انجمن جائيست ما مني که من دارم
  • شماره ٩١: عبث خود را چو آتش تهمت آلود غضب کردم
  • شماره ٩٢: عزت کلاه بي سر و ساماني خوديم
  • شماره ٩٣: عشق هوئي زد بصد مستي جنون باز آمديم
  • شماره ٩٤: عمرها شد از ادب موج گهر در دامنم
  • شماره ٩٥: عمرها شد عرق از هستي مبهم داريم
  • شماره ٩٦: عمرها شد نقد دل بر چشم حيرانست وام
  • شماره ٩٧: عمريست بصحراي طلب عجز درائيم
  • شماره ٩٨: عمريست در نظرها اشک عرق نقابيم
  • شماره ٩٩: عمريست زاسباب غنا هيچ ندارم
  • شماره ١٠٠: عمريست قيامتکده گردش حالم
  • شماره ١٠١: عمريست چون نفس بطپيدن فسانه ام
  • شماره ١٠٢: عروج همتي در کار دارم
  • شماره ١٠٣: غبار عجز پروزاي مقيم دامن خويشم
  • شماره ١٠٤: غار ياسم بهر طپيدن هزار بيداد مينگارم
  • شماره ١٠٥: فرصت کمين پرواز چون ناله سپنديم
  • شماره ١٠٦: فرياد کز توهم نامحرم حضوريم
  • شماره ١٠٧: فسردن نيست ممکن دست بردارد زپهلويم
  • شماره ١٠٨: فسرده در غبار دهر چون آينه زنگارم
  • شماره ١٠٩: فغان گل ميکند هر گه بوحشت گام بردارم
  • شماره ١١٠: فهم حقيقت من و ما را بهانه ام
  • شماره ١١١: قابل بار امانتها مگو آسان شديم
  • شماره ١١٢: قصه ديوانگان دارد سراسر نامه ام
  • شماره ١١٣: قفاي زانوي پيري مقيم خلوت خويشم
  • شماره ١١٤: قيامت کرد گل در پيرهن باليدنت نازم
  • شماره ١١٥: قيامت ميکند حسرت مپرس از طبع ناشادم
  • شماره ١١٦: کاش يک نم گردش چشم تري ميداشتم
  • شماره ١١٧: کام از جهان گرفتم و ناکام هم شدم
  • شماره ١١٨: گاه خرد جوهرم گاه جنون خودم
  • شماره ١١٩: گاهي بناله گه بطپش گرد ميکنم
  • شماره ١٢٠: کباب عافيتم بيدماغ افسر جاهم
  • شماره ١٢١: گذشت عمر و شکست دل آشکار نکردم
  • شماره ١٢٢: گر از سايه يک نقش پا برترم
  • شماره ١٢٣: گر بپرواز و گر از سعي طپيدن رفتم
  • شماره ١٢٤: گر چراغ از نفس سوخته بر ميکردم
  • شماره ١٢٥: گر در هواي او قدمي پيش رفته ايم
  • شماره ١٢٦: کر شدم تا چند شور حق و باطل بشنوم
  • شماره ١٢٧: گر لبي را بهوس ناله کمين ميکردم
  • شماره ١٢٨: گر ما گوئيم ما کجائيم
  • شماره ١٢٩: گرنه شرابم چرا ساقي خون خودم
  • شماره ١٣٠: کف خاکستري ميجوشم از خود پاک ميگردم
  • شماره ١٣١: کف خاکم چسان مقبول جستجوي او گردم
  • شماره ١٣٢: کند هر جا عرق زانماه تابان گلفشان انجم
  • شماره ١٣٣: کو جهد که چون بوي گل از هوش خود افتم
  • شماره ١٣٤: کو شور دماغي که بسوداي تو افتم
  • شماره ١٣٥: کو فضائي که نفس رازد ل آزاد کنم
  • شماره ١٣٦: گهي بر صبح پچيدم گهي با گل جنون کردم
  • شماره ١٣٧: گهي حجاب و گه آينه جمال توام
  • شماره ١٣٨: گهي در شعله مي غلطم گهي با آب ميجوشم
  • شماره ١٣٩: کي در قفس و دام هوا و هوس افتم
  • شماره ١٤٠: مپرسيد از معاش خنده عنواني که من دارم
  • شماره ١٤١: محو دلم مپرس زتحقيق عنصرم
  • شماره ١٤٢: مرده ام اما همان خجلت طراز هستيم
  • شماره ١٤٣: مزرع تسليم ادب حاصلم
  • شماره ١٤٤: مژه خواباندم و دلرا بجمعيت علم کردم
  • شماره ١٤٥: مسلمان گشتم و هيچ از ميان نکسست زنارم
  • شماره ١٤٦: مشت عرق زجبهه بهر باب ريختم
  • شماره ١٤٧: مقيم وحدتم هر چند در کثرت وطن دارم
  • شماره ١٤٨: من درين بحر نه کشتي نه کدو مي آرم
  • شماره ١٤٩: من خاکسار گردن زکجا بلند کردم
  • شماره ١٥٠: منم آن نشه فطرت که خمستان قديم
  • شماره ١٥١: موج ما را شرم درياي کرم
  • شماره ١٥٢: مي پرست ايجادم نشه ازل دام
  • شماره ١٥٣: ميدهد زيب عمارت از خرابي خانه ام
  • شماره ١٥٤: ميرسد گويند باز آن آفتاب صبحدم
  • شماره ١٥٥: ميم بساغر اگر خشکشد خمار ندارم
  • شماره ١٥٦: ناله عجز نواي لب خاموش خودم
  • شماره ١٥٧: نه بر صحرا نظر دارم نه در گلزار ميگردم
  • شماره ١٥٨: نبري گمان فسردگي بغبار بي سروپائيم
  • شماره ١٥٩: ندارد آنقدر قطع از جهان غفلت اسبابم
  • شماره ١٦٠: ندارم رشته ديگر که آئين طلب بندم
  • شماره ١٦١: ندانم مژده وصل که شد برق افگن هوشم
  • شماره ١٦٢: ندانم مژده آواز پاي کيست در گوشم
  • شماره ١٦٣: نسخه هيچيم وهمي از عدم آورده ايم
  • شماره ١٦٤: نشد از سعي تمکين وحشتي آسودگي رامم
  • شماره ١٦٥: نشنيده حرف چند که ما گوش کرده ايم
  • شماره ١٦٦: نفس را بعد ازين در سوختن افسانه ميسازم
  • شماره ١٦٧: نفسي چند جدا از نظرت ميگردم
  • شماره ١٦٨: نگه واري بسست از جيب عبرت سر برآوردم
  • شماره ١٦٩: نميباشد تهي يک پرده از آهنگ تسخيرم
  • شماره ١٧٠: نميدانم هجوم آباد سوداي چه نيرنگم
  • شماره ١٧١: ننمود غنچه ات آنقدر ادب اقتضاي تأملم
  • شماره ١٧٢: نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده ام
  • شماره ١٧٣: تا کجا يارب نوي دوزد گريبان مرا
  • شماره ١٧٤: نه تعين نه ناز ميرسدم
  • شماره ١٧٥: نه تنها نااميد وصل يادم دورم از دل هم
  • شماره ١٧٦: نه خط شناس اميدم نه درس محرم بيم
  • شماره ١٧٧: نه دنيا ديدم و ني سوي عقبي چشم واکردم
  • شماره ١٧٨: نه عبادت نه رياضت کردم
  • شماره ١٧٩: نه فکر غنچه بي انديشه گل ميکند شبنم
  • شماره ١٨٠: نه لفظ از پرده ميجوشد نه معني ميدهم رويم
  • شماره ١٨١: نه گردون بلندي ني زمين پستي خويشم
  • شماره ١٨٢: نه مضمون نقش مي بندم نه لفظ از پرده ميجوشم
  • شماره ١٨٣: نه وحدت سرايم نه کثرت نوايم
  • شماره ١٨٤: نيست در ميدان عبرت باکي از نيک و بدم
  • شماره ١٨٥: ني سر تعمير دل دارم نه تن مي پرورم
  • شماره ١٨٦: نيرنگ جلوه که بدل نقش بسته ام
  • شماره ١٨٧: ني قابل سودم نه سزاوار زيانم
  • شماره ١٨٨: واکرد صبح آهي بر دل در تبسم
  • شماره ١٨٩: وحشتي کوتا وداع اينهمه غوغا کنم
  • شماره ١٩٠: وداع دور گرد عرضه آرام رم کردم
  • شماره ١٩١: وقتست کنم شور جنون عام و بگريم
  • شماره ١٩٢: وقتيست کنيم گريه با هم
  • شماره ١٩٣: هر چند درين مرحله بيتاب و توانم
  • شماره ١٩٤: هر گه ببرگ و ساز معشيت گريستم
  • شماره ١٩٥: هزار آئينه با خود دچار کردم و ديدم
  • شماره ١٩٦: هستي نياز ديده نمناک کرده ام
  • شماره ١٩٧: چون آتش چند با هر خشک مغزي مشتعل گردم
  • شماره ١٩٨: همچو آينه تحير سفرم
  • شماره ١٩٩: همچو شمع از خويش برد انداز وحشت برترم
  • شماره ٢٠٠: هنرها عرضه دادم با صفاي دل حسد کردم
  • شماره ٢٠١: هيچ ميداني مآل خود چرا نشناختيم
  • شماره ٢٠٢: هيهات تا که از نظرم رفت دلبرم
  • شماره ٢٠٣: ياد آنفرصت که عيش رايگاني داشتيم
  • شماره ٢٠٤: باد آن فرصت که ما هم عذر لنگي داشتيم
  • شماره ٢٠٥: ياد من کردي بسامان گشت ناز هستيم
  • شماره ٢٠٦: ياران نه در چمن نه بباغي رسيده ايم
  • شماره ٢٠٧: يک چشم حيرتست زسر تا بپا لبم
  • شماره ٢٠٨: يکدم آسايش بصدا برام پيدا کرده ايم
  • شماره ٢٠٩: آخر از بار تعلق هاي اسباب جهان
  • شماره ٢١٠: آزادي آخر بد باخت با من
  • شماره ٢١١: آسان مکن تصور بار مغان کشيدن
  • شماره ٢١٢: آفتست اينجا مباش ايمن زسر برداشتن
  • شماره ٢١٣: آگهي تا کي کند روشن چراغ خويشتن
  • شماره ٢١٤: آن عجز شهيدم که بصد رنگ طپيدن
  • شماره ٢١٥: آه با مقصد تسليم نه پوستم من
  • شماره ٢١٦: آه ناکام چه مقدار توان خون خوردن
  • شماره ٢١٧: آينه وصل چيست حيرتي آراستن
  • شماره ٢١٨: از تب شوق که دارد اينقدر تاب استخوان
  • شماره ٢١٩: از جوان حسن سلوک پير نتوان يافتن
  • شماره ٢٢٠: از خاک يکدو پايه فروتر نزول کن
  • شماره ٢٢١: از خودآرائي بجنس جاودان لنگر مکن
  • شماره ٢٢٢: از خودسري مچينيد ادبار تا بگردن
  • شماره ٢٢٣: از سعي ما نيامد جز زور در گريبان
  • شماره ٢٢٤: از ديده سراغ دل ديوانه طلب کن
  • شماره ٢٢٥: از ناله دل ما تا کي رميده رفتن
  • شماره ٢٢٦: اشکم زبيقراري زد بر در چکيدن
  • شماره ٢٢٧: انفعال باطن خاموش دارد بوي خون
  • شماره ٢٢٨: اگر حسرت پرستي خدمت ترک تمنا کن
  • شماره ٢٢٩: اگر مشت غبار خود پريشان ميتوان کردن
  • شماره ٢٣٠: اي اثرهاي خرامت چشم حيران در کمين
  • شماره ٢٣١: اي التفات نام تو گيرائي زبان
  • شماره ٢٣٢: اي بعشرت متهم سامان درد سر مکن
  • شماره ٢٣٣: اي حاجتت دليل باد بار زيستن
  • شماره ٢٣٤: ايخواجه خودستائي اقبال سرمکن
  • شماره ٢٣٥: اي رنگ طرب تاخته خون در طبقي کن
  • شماره ٢٣٦: اي عجز سجده کار طلب کن جبين زمن
  • شماره ٢٣٧: اي هرزه درا ناله بلب دزد گره کن
  • شماره ٢٣٨: باز چون جاده بپائي که ندارد رفتن
  • شماره ٢٣٩: با ما نساخت آخر ذوق شراب خوردن
  • شماره ٢٤٠: باين حيرت اگر باشد خروشي ناگزير من
  • شماره ٢٤١: بتماشاي اين چمن در مژگان واز کن
  • شماره ٢٤٢: بخود پيچيده ام ناليدنم نتوان گمان بردن
  • شماره ٢٤٣: بخودداري فسردن گرم کردي جاي بگذشتن
  • شماره ٢٤٤: بدل گر يکشرر شوق تو پنهان ميتوان کردن
  • شماره ٢٤٥: بر آن سرم کز مجنون نمايم بلند و پست خيال يکسان
  • شماره ٢٤٦: بر حيرت اوضاع جهان يکمژه خم زن
  • شماره ٢٤٧: بر خط ترک طلب گر راه خواهي يافتن
  • شماره ٢٤٨: بر شيشه خانه دل افسرده سنگ زن
  • شماره ٢٤٩: پر ملاف از جوهر باريک بيني داشتن
  • شماره ٢٥٠: پريشان کرد چون خاموشيم آواز گرديدن
  • شماره ٢٥١: بسته ام چشم اميد از الفت اهل جهان
  • شماره ٢٥٢: بسعي بي نشاني آنسوي امکان رهي واکن
  • شماره ٢٥٣: بسکه ناموس وفا دارد کمين حال من
  • شماره ٢٥٤: بعد مردن از غبارم کيست تا يابد نشان
  • شماره ٢٥٥: بعد مردن گر همين داغست وحشت زاي من
  • شماره ٢٥٦: بگذشت زخاکم بت گل پيرهن من
  • شماره ٢٥٧: بکنج ابروي دلدار خال فتنه کمين
  • شماره ٢٥٨: بمطلب ميرساند وحشت از آفاق ورزيدن
  • شماره ٢٥٩: بوادئي که فروشد غبار ما ننشستن
  • شماره ٢٦٠: بوهم اين و آن خونشد دل غفلت پرست من
  • شماره ٢٦١: از چرخ بار منت تا کي توان کشيدن
  • شماره ٢٦٢: به پهلو ناوک درد که دارد گوشه گير من
  • شماره ٢٦٣: بهر جا پرتو حسنت برافروزد چراغ من
  • شماره ٢٦٤: بيا اي گرد راهت خرمن حسن
  • شماره ٢٦٥: پير کشتم چند رنج آب و گل برداشتن
  • شماره ٢٦٦: بي سراغي نيست گرد هستي وحشت کمين
  • شماره ٢٦٧: بي سير عبرتي نيست ترک حيا نکردن
  • شماره ٢٦٨: بي نشان حسني که درس جلوه ميخواند زمن
  • شماره ٢٦٩: ببينم تا کيم آرد جنون زين دامگه بيرون
  • شماره ٢٧٠: تا بکي باشي قفس فرسوده شان نگين
  • شماره ٢٧١: تا بکي چون شمع بايد تاج زر برداشتن
  • شماره ٢٧٢: تا بگذرم بصد سر و گردن زآسمان
  • شماره ٢٧٣: تا تب عشق آتشم را داد سر در سوختن
  • شماره ٢٧٤: تا چند بعيب من و ما چشم گشودن
  • شماره ٢٧٥: تا فلک بر باد ناکامي دهد تسکين من
  • شماره ٢٧٦: تا کي غرور انجمن آرائي زبان
  • شماره ٢٧٧: تب و تاب اشک چکيده ام که رسد بمعني راز من
  • شماره ٢٧٨: ترشح ما به ناز دلي را محو احسان کن
  • شماره ٢٧٩: تغافل دارد از اسباب امکان اقتدار من
  • شماره ٢٨٠: تمثال فنايم چه نشان کو اثر من
  • شماره ٢٨١: جانکنيها چيده هستي تا عدم بنياد من
  • شماره ٢٨٢: جائي که بود پيش بري پيش نبردن
  • شماره ٢٨٣: چقدر بهار دارد سوي دل نگاه کردن
  • شماره ٢٨٤: جنون ما بيابانهاست از آوارگي بيرون
  • شماره ٢٨٥: چنين کشته حسرت کيستم من
  • شماره ٢٨٦: چو موج گوهرازين بحر بي تعب نگذشتن
  • شماره ٢٨٧: چون ريشه درين باغ بافسون دميدن
  • شماره ٢٨٨: چون شمع تا چکيدن اشکست ساز من
  • شماره ٢٨٩: چون صبح نخندد زقبايم غم دامن
  • شماره ٢٩٠: چون گهر هر چند بر دريا تند غوغاي من
  • شماره ٢٩١: چون هلالم بي خم تسليم آن اختر جبين
  • شماره ٢٩٢: چه بود سر و کار غلط سبقان در علم و عمل بفسانه زدن
  • شماره ٢٩٣: چه دارد اين گير و در هستي گداز صد نام و ننگ خوردن
  • شماره ٢٩٤: حيا را دستگاه خودپسنديهاي طاقت کن
  • شماره ٢٩٥: حيرت آهنگم که مي فهمد زبان راز من
  • شماره ٢٩٦: خار خارکيست در طبع الم تخمير من
  • شماره ٢٩٧: خداست حاصل خدمت گزين درويشان
  • شماره ٢٩٨: خلقيست غافل اينجا از کشتن و درودن
  • شماره ٢٩٩: خم قامت نبرد ابرام طبع سخت کوش من
  • شماره ٣٠٠: خوش عشرتست دمبدم از غم گريستن
  • شماره ٣٠١: خواه غفلت پيشکي کن خواه آگاهي گزين
  • شماره ٣٠٢: خوشا ذوق فنا و وحشت ساز شرر کردن
  • شماره ٣٠٣: داغم ز ابر ديده بشبنم گريستن
  • شماره ٣٠٤: در جنون جوش سويدا تنگ دارد جاي من
  • شماره ٣٠٥: در خور گل کردن فقرست استغناي من
  • شماره ٣٠٦: درين وادي که مي يابد سراغ اعتبار من
  • شماره ٣٠٧: درس کمال خود گير از ناله سر کشيدن
  • شماره ٣٠٨: زشکوه صافدل ندهد رخصت زبان
  • شماره ٣٠٩: درين محفل ندارد يمن راحت چشم واکردن
  • شماره ٣١٠: دست جرأت ديدم آخر مغتنم در آستين
  • شماره ٣١١: دل پيش نظر گير سر و برگ نمو کن




جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است