اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان بيدل دهلوي / غزليات - بخش نهم

غزليات - بخش نهم

  • شماره ١: دل چيست که بي روي تو از درد طپيدن
  • شماره ٢: دلرا بباد داديم آه از نظر گشودن
  • شماره ٣: دل روشن چه لازم تيره از عرض هنر کردن
  • شماره ٤: دل گر نه داغ عشق فروزد کباب کن
  • شماره ٥: دمي زعبرت اگر خم کند حيا گردن
  • شماره ٦: دوري مقصد دميد از سرکشيدنهاي من
  • شماره ٧: دهر طوفان دارد از طبع جنون پيماي من
  • شماره ٨: رساند عمر بجائي دل از وفا کندن
  • شماره ٩: رسانده است به آن انجمن زما نرسيدن
  • شماره ١٠: رواني نيست محو جلوه را بي آب گرديدن
  • شماره ١١: رهت سنگي ندارد اي شرر وجد رهائي کن
  • شماره ١٢: زان تغافلگر چرا ناشاد بايد زيستن
  • شماره ١٣: زبس محو است نقش آرزوها در کنار من
  • شماره ١٤: زپا بوسش بهار حيرت جاويد سامان کن
  • شماره ١٥: زپرده آئي اگر از قباي تنگ برون
  • شماره ١٦: زخودداري نفس ميزد تب و تاب چراغ من
  • شماره ١٧: زره هوس بنتوکي رسم نفسي زخود نرميده من
  • شماره ١٨: زسجده بيخبري تا کي انفعال جبين
  • شماره ١٩: زشوخي تا قدح ميگيرد آن بيداد مست من
  • شماره ٢٠: زهي بشوخي بهار نازت شکسته رنگ غرور امکان
  • شماره ٢١: سجده خواريست آب رو پي نان ريختن
  • شماره ٢٢: سخت جاني هر کجا آيد بعرض امتحان
  • شماره ٢٣: سراغ دل نخواهي از من ديوانه پرسيدن
  • شماره ٢٤: سر بزير تيغ و پا بر خار بايد تاختن
  • شماره ٢٥: سر طره ئي بهوا فشان ختني زمشک تر آفرين
  • شماره ٢٦: سرمايه اظهار بقا هيچکسي کن
  • شماره ٢٧: سوخت چون موج گهربال طپيدن هاي من
  • شماره ٢٨: سوخته لاله زار من رفته گل از کنار من
  • شماره ٢٩: شکست حادثه بر ما نيافت دست کمين
  • شماره ٣٠: ندارد موج جز طومار رمز بحر واکردن
  • شماره ٣١: شکست رنگ که بود آبيار اين گلشن
  • شماره ٣٢: شمع صفت ديدني است عجز جنون زاي من
  • شماره ٣٣: صبحست ازين مرحله ياس بدر زن
  • شماره ٣٤: صف حرص و هوا در هم شکستي کج گلاهي کن
  • شماره ٣٥: صفا گل کرده ئي تا کي غبار رنگي نشکستن
  • شماره ٣٦: صفاي دل بچراغ بقا دهد روغن
  • شماره ٣٧: صورت اظهار معني نيست محتاج بيان
  • شماره ٣٨: ظلمست بتشويش دل اقبال نمودن
  • شماره ٣٩: عجز ما جولانگر تدبير نتوان يافتن
  • شماره ٤٠: عرق دارد عنان احتياج بي نقاب من
  • شماره ٤١: عرقها دارد آنشمع حيا ليک از نظر پنهان
  • شماره ٤٢: عمرها در پرده بود اسرار وهم ما و من
  • شماره ٤٣: غرور خودنمائي تا کنيم از يکدگر پنهان
  • شماره ٤٤: غم تلاش مخور عجز را مقدم کن
  • شماره ٤٥: غنيمت گير چون آينه محوشان خود بودن
  • شماره ٤٦: فلک چه نقش کشد صرف بند و بست جبين
  • شماره ٤٧: فلک نه بست ره صبح لاابالي من
  • شماره ٤٨: قد خم گشته را تا ميتواني وقف طاعت کن
  • شماره ٤٩: کار آساني مدان تاج کمر برداشتن
  • شماره ٥٠: گر باين ساز است دور از وصل جانان زيستن
  • شماره ٥١: گر باين واماندگي مطلق عنان خواهم شدن
  • شماره ٥٢: گر بخون مشتاقان تيغ او کشد گردن
  • شماره ٥٣: گرچه جز ذکرت نميگنجد حديثي در زبان
  • شماره ٥٤: گر حنا بر خاکپايت جبهه سا خواهد شدن
  • شماره ٥٥: کرد حرف بي نشانم عالمي راتر زبان
  • شماره ٥٦: گرد وحشت بسکه بر هم چيده است اجزاي من
  • شماره ٥٧: گر زبزم آن بت ساقي لقب آيد بيرون
  • شماره ٥٨: گر قناعت را تواني داد سامان نگين
  • شماره ٥٩: گر گدا دست طمع دزدد زهم در آستين
  • شماره ٦٠: کس چو شمع من نبوده است آشناي سوختن
  • شماره ٦١: گشاد چشمي نشد نصيبم بسير نيرنگ اين دبستان
  • شماره ٦٢: گل نشو و نما چندان شکست ياس چيد از من
  • شماره ٦٣: گلفروش از پرتو شمع من است اين انجمن
  • شماره ٦٤: گلي که کس نشد آينه اش مقابل او من
  • شماره ٦٥: کي شود و هم تعلق مانع وارستگان
  • شماره ٦٦: ما راز بار هستي تا کي غم خميدن
  • شماره ٦٧: ما و نگاه شرمگين از تگ و تاز دوختن
  • شماره ٦٨: مجو از ناله ام تاب نفس در سينه دزديدن
  • شماره ٦٩: محيط جلوه او موج خيز است از سراب من
  • شماره ٧٠: منفعل خلق را ناز صنم داشتن
  • شماره ٧١: موج خونم هر قدر طوفان نما خواهد شدن
  • شماره ٧٢: ميروم هر جا بذوق عافيت اندوختن
  • شماره ٧٣: ندارد ساز صحبت ها بساط عافيت چيدن
  • شماره ٧٤: نسزد زجوهر فطرتت بجنون شبهه و شک زدن
  • شماره ٧٥: نشاند عجزم بر آستاني که محوم از جيب تا بدامن
  • شماره ٧٦: نفس عمارت دل دارد و شکستنشست اين
  • شماره ٧٧: بيامد کوشش بيحاصل گردون بکار من
  • شماره ٧٨: نيست ممکن واژگونيهاي طالع بيش ازين
  • شماره ٧٩: وارستگي زحسن دگر ميدهد نشان
  • شماره ٨٠: هر چند نيست بي سبب از غم گريستن
  • شماره ٨١: همچو بوي گل زبس بي پرده است احوال من
  • شماره ٨٢: همنعان آهم آشوب جهان خواهم شدن
  • شماره ٨٣: هوسها ميدمد زين باغ جوش گل تماشا کن
  • شماره ٨٤: هوئي کشيد کلک قيامت صرير من
  • شماره ٨٥: ياد ابروي کجي زد بدل ما ناخن
  • شماره ٨٦: از بسکه ضعف طاقت بوسيد روي زانو
  • شماره ٨٧: اي پرفشان گرد نفس چندي شرار سنگ شو
  • شماره ٨٨: اي بسمل طلب پي خون چکيده رو
  • شماره ٨٩: اي بيخبر بدرد دل ما رسيده رو
  • شماره ٩٠: اي زعنايت آشکار شخص تو و مثال تو
  • شماره ٩١: اي فکر نازکت را شبهت کميني از مو
  • شماره ٩٢: باز چو صبح کرده ام تحفه بارگاه تو
  • شماره ٩٣: باين موهوميم يارب که کرد آينه دار او
  • شماره ٩٤: پر نارساست سعي تحير کمند او
  • شماره ٩٥: بسکه رشک قامت او سوخت سر تا پاي سرو
  • شماره ٩٦: بسکه ياد قامتت بر باد داد اجزاي سرو
  • شماره ٩٧: به پيري هم نيم غافل زعشق آنکمان ابرو
  • شماره ٩٨: به پيکرم شکن پوست کوچه داده بهر سو
  • شماره ٩٩: تبسم تا چه گل ريزد زلعل ميفروش او
  • شماره ١٠٠: چو سرشک بي سر و پائيم قدمي نزد بهواي تو
  • شماره ١٠١: دل آب گشت و نيست اميد نگاه ازو
  • شماره ١٠٢: دل بسمليست کز طپش بي نشان او
  • شماره ١٠٣: دل هم نبرد ره بدر کبرياي تو
  • شماره ١٠٤: دل هوش باخته جمع شد زفسون موسي و طور تو
  • شماره ١٠٥: رفتي زدل نشست بخون در قفاي تو
  • شماره ١٠٦: زين بزم شکل ساز نگر يا نوا شنو
  • شماره ١٠٧: سر نقش پا به بلندئي برسد زشکوه خرام او
  • شماره ١٠٨: طبعي که شد طرب اثر نوشخند او
  • شماره ١٠٩: گاه روي بر خاکم گاه جبه بر زانو
  • شماره ١١٠: کجائي اي جنون ويرانه ات کو
  • شماره ١١١: گر از موج گهر نشنيده ئي رمز خروش او
  • شماره ١١٢: کو عبرت آگهي که بتحقيق راه او
  • شماره ١١٣: لباس کعبه پوشيد از خط مشکين عذار او
  • شماره ١١٤: ما غربت آشيانيم اي بلبلان وطن کو
  • شماره ١١٥: من سنگدل چه اثر برم زحضور ذکر دوام او
  • شماره ١١٦: منفعلم بر که برم حاجت خويش از بر تو
  • شماره ١١٧: مه نو مينمايد امشبم از آسمان ابرو
  • شماره ١١٨: نامنفعلي گريه کن و چون مژه تر شو
  • شماره ١١٩: نقاش تا کشد اثر ناتوان او
  • شماره ١٢٠: نميگويم بعشرتگاه مجنون جهد پيما رو
  • شماره ١٢١: نميگويم قيامت جوش زن يا شور طوفان شو
  • شماره ١٢٢: هر چند دورم از چمن جلوه گاه او
  • شماره ١٢٣: همچون نفس به آينه دل رسيده رو
  • شماره ١٢٤: امروز کيست مست تماشاي آينه
  • شماره ١٢٥: اي باوج قدس فرش آستان انداخته
  • شماره ١٢٦: اي تماشايت چمن پرور بچشم آينه
  • شماره ١٢٧: بتو نقش صحبت ما چقدر بجا نشسته
  • شماره ١٢٨: بدست تيغ تو تا خون من حنا بسته
  • شماره ١٢٩: برارد گرم آتش دل زبانه
  • شماره ١٣٠: برشته ات اثر وهم مدعاست گره
  • شماره ١٣١: بر شعله تا چند نازيدن کاه
  • شماره ١٣٢: پرتوت هر جا بپردازد کنار آينه
  • شماره ١٣٣: پري ميفشان اي تعلق بهانه
  • شماره ١٣٤: بسکه ميجوشد ازين درياي حسرت حب جاه
  • شماره ١٣٥: بسکه ما را بر آن لقاست نگاه
  • شماره ١٣٦: بغبار اين بيابان نه نشان پا نشسته
  • شماره ١٣٧: بوي وصلي هست در رنگ بهار آينه
  • شماره ١٣٨: تا بشوخي نشکد زمزمه ساز نگاه
  • شماره ١٣٩: تار پيراهن حياست نگاه
  • شماره ١٤٠: چيست گردون کاينقدر در خلق غوغا ريخته
  • شماره ١٤١: حيرت حسن که زد نشتر بچشم آينه
  • شماره ١٤٢: خلقيست محو خود بتماشاي آئينه
  • شماره ١٤٣: داد عجز ما ندهد سعي هيچ مشغله
  • شماره ١٤٤: در شکنج عزت اند ارباب جاه
  • شماره ١٤٥: در محيطي کز فلک طرح حباب انداخته
  • شماره ١٤٦: زد عرق پيمانه حسني ساغر اندر آينه
  • شماره ١٤٧: زينچمن در کف ندارد غنچه دل جز گره
  • شماره ١٤٨: عالم و اين تردماغيهاي جاه
  • شماره ١٤٩: غبار خط زلعل او برنگي سر بر آورده
  • شماره ١٥٠: غبارم برنميخيزد ازين صحراي خوابيده
  • شماره ١٥١: گر نفس چيند باين فرصت بساط دستگاه
  • شماره ١٥٢: گر دهد رنگ تماشاي تو پرواز نگاه
  • شماره ١٥٣: نديدم در غبار ودود اين صحراي خوابيده
  • شماره ١٥٤: ننگ دنيا برندارد همت معني نگاه
  • شماره ١٥٥: نه پنداري همين روز و شب از هم سر برآورده
  • شماره ١٥٦: نيست خاموشي بکار شمع محفل جز گره
  • شماره ١٥٧: نيست محروم تماشا جوهر اندر آينه
  • شماره ١٥٨: وهم شهرت بهانه ايم همه
  • شماره ١٥٩: آسوده است شوق زدل پيش نگذري
  • شماره ١٦٠: آفت ايجاد است طبع از دستگاه خودسري
  • شماره ١٦١: آه که با دلم نه بست عهد وفاق الفتي
  • شماره ١٦٢: ازين نه منظر نيرنگ تا برتر زنم جوشي
  • شماره ١٦٣: افتاده ام براهت چون اشک بيرواني
  • شماره ١٦٤: افسانه وفائي اگر گوش کرده ئي
  • شماره ١٦٥: اگر با پاي سروي سعي آهم رهبري کردي
  • شماره ١٦٦: اگر جاني و گر جسمي سراب مطلب مائي
  • شماره ١٦٧: اگر سير زمين داري و گر افلاک مي بيني
  • شماره ١٦٨: الهي سخت بي برگم بساز طاعت اندوزي
  • شماره ١٦٩: اي امل آورده فطرت را چه رسوا کرده ئي
  • شماره ١٧٠: اي آنکه رمز اخفا با صد ترانه گفتي
  • شماره ١٧١: اي بيخبر بکوش که مرد خدا شوي
  • شماره ١٧٢: اي جگر خون کن پوشيده و پيدا چه بلائي
  • شماره ١٧٣: اي سعي نگون زين دشت در سرچه هوا داري
  • شماره ١٧٤: اي شيخ به تدبير امل بيهده حرفي
  • شماره ١٧٥: اي گشاد و بست مژگانت معماي پري
  • شماره ١٧٦: اي که در دير و حرم مست کرم مي آئي
  • شماره ١٧٧: اي لعبت تحير نور چه آفتابي
  • شماره ١٧٨: اين چه طاوسي ناز است که اندوخته ئي
  • شماره ١٧٩: اي نفس مايه درين عرصه چه پرداخته ئي
  • شماره ١٨٠: اي نم اشک هوس مايل مژگان نشوي
  • شماره ١٨١: اي هوش سخت داغيست ياد بهار طفلي
  • شماره ١٨٢: باز آمد در چمن ياد از صفير بلبلي
  • شماره ١٨٣: بازم بجنون زد هوس طرح زميني
  • شماره ١٨٤: باين تمکين خرامت فتنه در خوابست پنداري
  • شماره ١٨٥: بجلوه تو نگه راز حيرت اظهاري
  • شماره ١٨٦: بخاک نااميدي نيست چون من خفته در خوني
  • شماره ١٨٧: بدل دارم چو شمع از شعله هاي آه ساماني
  • شماره ١٨٨: بذوق عافيت اي ناله تا کي در جگر پيچي
  • شماره ١٨٩: بر اوج بي نيازي اگر وارسيده ئي
  • شماره ١٩٠: بر خود مشکن تا همه تن رنگ نگردي
  • شماره ١٩١: برداشتن دل ز جهان کر دگراني
  • شماره ١٩٢: برون تاز است حسن بي مثال از گرد پيدائي
  • شماره ١٩٣: بر هر گلي دميده است افسون آرزوئي
  • شماره ١٩٤: بس که بي روي تو خجلت کرد خرمن زندگي
  • شماره ١٩٥: بس که گرديد آبيار ما ز پا افتادگي
  • شماره ١٩٦: بطبع مقبلان يا رب کدورت را مده راهي
  • شماره ١٩٧: بعجز کوش ز نشو نما چه ميجوئي
  • شماره ١٩٨: بعزم بسملم تيغ که دارد ميل عرياني
  • شماره ١٩٩: بغبار عالم جستجو ز چه ياس خسته نشسته ئي
  • شماره ٢٠٠: بگرد سرمه خفتن تا کي از بيداد خاموشي
  • شماره ٢٠١: بگلزاري که آن شوخ چمن پيکر کند بازي
  • شماره ٢٠٢: بسا و من غلو دارد دني تا فطرت عالي
  • شماره ٢٠٣: بمکتب هوس از کيف و کم چه فهميدي
  • شماره ٢٠٤: به ناقوسي دل امشب از جنون خورده است پهلوئي
  • شماره ٢٠٥: پوچست قماش تو باظهار تلافي
  • شماره ٢٠٦: زين ما و من انديشه تحقيق که دارد
  • شماره ٢٠٧: بوحشت برنمي آيم زفکر چشم جادوئي
  • شماره ٢٠٨: بوحشت نگاهي چه خو کرده ئي
  • شماره ٢٠٩: بوضع غربتم منظور بيتابيست آرامي
  • شماره ٢١٠: بهار آندل که خون گردد بسوداي گل روئي
  • شماره ٢١١: بهار است اي ادب مگذار از شوق تماشائي
  • شماره ٢١٢: به شهرت زد اقبال خلق از تباهي
  • شماره ٢١٣: به نمو سري ندارد گل باغ کبريائي
  • شماره ٢١٤: بهستي از گداز انفعالم نيست تسکيني
  • شماره ٢١٥: بياس هم نپسنديد ننگ بيکاري
  • شماره ٢١٦: به يمن سبقت جهد از هزار قافله گيري
  • شماره ٢١٧: بيتو دل در سينه ام دارد جنون افسانه ئي
  • شماره ٢١٨: بيخبر از خود مگذر جانب دل هم نظري
  • شماره ٢١٩: پير و تسليم باش آخر بجائي ميرسي
  • شماره ٢٢٠: تا چند کشد دل الم بيهده کوشي
  • شماره ٢٢١: تا چند ناز غاره و رنج حنا کشي
  • شماره ٢٢٢: تا کجا آنجلوه در دلها کشد ميدان سري
  • شماره ٢٢٣: تا محرم طبيعت بلبل نميشوي
  • شماره ٢٢٤: تبسم از لبت چون موج در گوهر کند بازي
  • شماره ٢٢٥: تبسم قابل چاکي نشد ناموس عرياني
  • شماره ٢٢٦: تمثال خياليم چه زشتي چه نکوئي
  • شماره ٢٢٧: تنش را پيرهن چون گل دميد افسون عرياني
  • شماره ٢٢٨: تو با اين پنجه نازک چه لازم رنگها بندي
  • شماره ٢٢٩: جز عافيتم نيست بسوداي تو ننگي
  • شماره ٢٣٠: چند پيچد بر من بيدست و پا افتادگي
  • شماره ٢٣١: چو بوي گل زچه افسردگي مقيد رنگي
  • شماره ٢٣٢: چو چيني شدم محو نازک ادائي
  • شماره ٢٣٣: چو قارون ته خاک اگر رفته باشي
  • شماره ٢٣٤: چو محو عشق شدي رهنما چه ميجوئي
  • شماره ٢٣٥: چو من بدامگه عبرت اوفتاده کمي
  • شماره ٢٣٦: چون صبح دارم از چمني رنگ جسته ئي
  • شماره ٢٣٧: جهان کورانه دارد سعي نخچيري بتاريکي
  • شماره ٢٣٨: جهد کن تا نروي بر اثر نيک و بدي
  • شماره ٢٣٩: چه دارم در نفس جز شور عمر رفته از يادي
  • شماره ٢٤٠: چه دولت است نشاط تجدد اندوزي
  • شماره ٢٤١: چه شد آستان حضور دل که تو رنج دير و حرم کشي
  • شماره ٢٤٢: چه غافلي که زمن نام دوست ميپرسي
  • شماره ٢٤٣: چه لازم است درين عرصه عجز کيش برائي
  • شماره ٢٤٤: چه معني بياني چه لفظ آشنائي
  • شماره ٢٤٥: چه ميشد گر نميزد اينقدر رنج نفس هستي
  • شماره ٢٤٦: حبابت ساغر و با بحر طوفان پيش مي آئي
  • شماره ٢٤٧: حيرت قفسم کو اثر عجز و رسائي
  • شماره ٢٤٨: خشم را آينه پرداز ترحم کرده ئي
  • شماره ٢٤٩: خطابم ميکند امشب چمن دربار پيغامي
  • شماره ٢٥٠: خطا پر است مباش اي براستي عاري
  • شماره ٢٥١: خوش آن ساعت که چون تمثال از آينه فردي
  • شماره ٢٥٢: خوشست از دور نذر محفل هم صحبتان بوسي
  • شماره ٢٥٣: خيالت هر کجا تمهيد راحت پروري کردي
  • شماره ٢٥٤: خيالش برنمي تابد شعور اي بيخودي جوشي
  • شماره ٢٥٥: دارد بمن دلشده امشب سر جنگي
  • شماره ٢٥٦: در آن محفل که الفت قابل زانوست پيشاني
  • شماره ٢٥٧: در پرده هر رنگ کمين کرده شکستي
  • شماره ٢٥٨: در دل زد خيال پرتو مهرت سحرگاهي
  • شماره ٢٥٩: در دلي اما بقصد اشکم افسون ميکني
  • شماره ٢٦٠: در زندگي نگشتيم منظور آشنائي
  • شماره ٢٦١: در گرفته است زمين تا بفلک بي سروپائي
  • شماره ٢٦٢: درين محفل که پيدا نيست رنگ حسن مقصودي
  • شماره ٢٦٣: درين حديقه نه ئي قدردان حيراني
  • شماره ٢٦٤: درين مکتب که با آن طفل بازيگر کند بازي
  • شماره ٢٦٥: درين ويرانه بي سعي قناعت وانشد جائي
  • شماره ٢٦٦: دلت فسرد جنون کز آشيانه برائي
  • شماره ٢٦٧: دلدار قدح بر کف ما مرده زمخموري
  • شماره ٢٦٨: دمي که عجز شود دستگاه بيکاري
  • شماره ٢٦٩: دور از بساط وصل تو مائيم و ديده ئي
  • شماره ٢٧٠: دوستان اين خاکدان چون من ندارد ديگري
  • شماره ٢٧١: ديده ئي داريم محو انتظار مقدمي
  • شماره ٢٧٢: رفتي چو مي از ساغر و ديگر ننشستي
  • شماره ٢٧٣: رمي بيتابي ئي تغيير رنگي گردش حالي
  • شماره ٢٧٤: زاستغنا نگشتي مايل فرياد قرباني
  • شماره ٢٧٥: زبسکه کرد تصور نگاه مژگاني
  • شماره ٢٧٦: زير پيراهن برون آبي شکوهي نيست عرياني
  • شماره ٢٧٧: زچه ناز بال دعوي بفلک گشاده باشي
  • شماره ٢٧٨: زخويش رفته اتم اما نرفته ام جائي
  • شماره ٢٧٩: زدستگاه مبر زحمت گرانجاني
  • شماره ٢٨٠: زعرياني جنون ما نشد مغرور ساماني
  • شماره ٢٨١: زغرور شمع و رعونتش همه جاست آفت روشني
  • شماره ٢٨٢: زنيرنگ خيال طفل شوخ شعله در چنگي
  • شماره ٢٨٣: زين گلستان نيستم محتاج دامن چيدني
  • شماره ٢٨٤: سبک ساريست هر گه در نظرها بيدرنگ آئي
  • شماره ٢٨٥: سجده بنيادي بساز اي جبهه با افتادگي
  • شماره ٢٨٦: سرشکم صد سحر خنديد و پيدا نيست تأثيري
  • شماره ٢٨٧: شب چشم نيم مستش واشد زخواب نيمي
  • شماره ٢٨٨: شده عمرها که نشانده ام بکمين اشک چکيده ئي
  • شماره ٢٨٩: شرر کاغذي آرايش دکان نکني
  • شماره ٢٩٠: شور گم گشتيم ز دبدر رسوائي
  • شماره ٢٩١: شهيدان وفا را درس ديداريست پنهاني
  • شماره ٢٩٢: صد رنگ نقش بستيم در ياد گل جبيني
  • شماره ٢٩٣: عبث اي دشمن تحقيق دل از وسوسه خستي
  • شماره ٢٩٤: عبث چون چشم قرباني و بال مرد و زن بردي
  • شماره ٢٩٥: عالمي بر باد رفت از سعي بي پا و سري
  • شماره ٢٩٦: عرق ريز خجالت ميگدازد سعي بيتابي
  • شماره ٢٩٧: عمر سبک عنان کجاست از نظرم تو ميروي
  • شماره ٢٩٨: عمر گذشت و همچنان داغ وفاست زندگي
  • شماره ٢٩٩: عمريست همچون مژگان از درد ناتواني
  • شماره ٣٠٠: عنانم گر نگيرد خاطر آينه سيمائي
  • شماره ٣٠١: غبارم ميکشد محمل بدوش ناله دردي
  • شماره ٣٠٢: غبار هوش طومان دارد اي مستي جنون تازي
  • شماره ٣٠٣: فريبم ميدهد آسودگي اي شوق تدبيري
  • شماره ٣٠٤: قدح از شوق لعلت چشم بيخوابست پنداري
  • شماره ٣٠٥: قدح پيماي زخمم در هواي آب پيکاني
  • شماره ٣٠٦: گاه گل گاه چمن گاه هوا ميگردي
  • شماره ٣٠٧: کجا خلوت و انجمن ديده ئي
  • شماره ٣٠٨: کرد شبنم را بخورشيد آشنا افتادگي
  • شماره ٣٠٩: گر از گوهر کمرسازي و گر دستاري زرپيچي
  • شماره ٣١٠: گر بگردن ميکشي گردن و گر در سجده ئي
  • شماره ٣١١: گر درين قحط سرايت نکند نان مددي
  • شماره ٣١٢: گرفتم شوخيت با شور صد محشر کند بازي
  • شماره ٣١٣: گر نيست در اين ميکده ها دور تمامي
  • شماره ٣١٤: گر همه رفتي چو ماه از چرخ برتر سجده ئي
  • شماره ٣١٥: گر يکمژه چون چشم فراهم شده باشي
  • شماره ٣١٦: گه برو ميدوي گاه بسر مي آئي
  • شماره ٣١٧: که کشيد دامن فطرتت که بسير ما و من آمدي
  • شماره ٣١٨: کيستم من نفس سوخته ئي منجمدي
  • شماره ٣١٩: کيسه پرداز خيال شادي و غم رفته ئي
  • شماره ٣٢٠: کيم من شخص نوميدي سرشتي عبرت ايجادي
  • شماره ٣٢١: ما رانه غروريست نه فري نه کلاهي
  • شماره ٣٢٢: مائيم و دلي سر ورق بي سروپائي
  • شماره ٣٢٣: مائيم و گرد هستي حرمان دميده ئي
  • شماره ٣٢٤: مباش سايه صفت مرده تن آساني
  • شماره ٣٢٥: محو بودم هر چه ديدم دوش دانستم توئي
  • شماره ٣٢٦: مزد تلاشم برهت ديده ندارد گهري
  • شماره ٣٢٧: مژه واري زخواب ناز جستي
  • شماره ٣٢٨: مژه بهم نزني آينه بزنگ نگيري
  • شماره ٣٢٩: معراج ماست پستي اقبال ما زبوني
  • شماره ٣٣٠: مشکل از هرزه دوي جز به تب و تاب رسي
  • شماره ٣٣١: مکش رنج تأمل گر زيان خواهي و گر سودي
  • شماره ٣٣٢: من و ديوانه خو طفلي که هر جا سر کند بازي
  • شماره ٣٣٣: مي جام قناعت اگر بچشمي المي زجنون هوس نکشي
  • شماره ٣٣٤: نبري گمان که يعني بخدا رسيده باشي
  • شماره ٣٣٥: ندارد ساز اين محفل مخالف پرده آهنگي
  • شماره ٣٣٦: نشد آينه کيفيت ما ظاهر آرائي
  • شماره ٣٣٧: نشد حجاب خيالم غبار جسماني
  • شماره ٣٣٨: که دم زند زمن و ما دمي که ما تو نباشي
  • شماره ٣٣٩: نفس در طلب سوختي دل نديدي
  • شماره ٣٤٠: نقش ما شد و بال يک تائي
  • شماره ٣٤١: نگه از مستي چشم تو با ساغر کند بازي
  • شماره ٣٤٢: نميباشد چو من در کسوت تجريد عرياني
  • شماره ٣٤٣: نميباشد دل مايوس بي کيفيت نازي
  • شماره ٣٤٤: نميدانم زگلزارش چه گل چيده است حيراني
  • شماره ٣٤٥: نميگنجم بعالم بسکه از خود گشته ام فاني
  • شماره ٣٤٦: نه با صحرا سري دارم نه با گلزار سودائي
  • شماره ٣٤٧: نه نفس تربيتم کرد و نه دامان مددي
  • شماره ٣٤٨: نياز جلوه دارم حيرت آينه پروردي
  • شماره ٣٤٩: کيم من از نصيب عالم اظهار مايوسي
  • شماره ٣٥٠: ياد باد آن کز تبسم فيض عامي داشتي
  • شماره ٣٥١: يک تار مو گر از سر دنيا گذشته ئي




جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است