اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان انوري / غزليات / شماره ١٢٠: گل رخسار تو چون دسته بستند

شماره ١٢٠: گل رخسار تو چون دسته بستند

گل رخسار تو چون دسته بستند
بهار و باغ در ماتم نشستند
صبا را پاي در زلف تو بشکست
چو چين زلف تو بر هم شکستند
که خواهد رست از اين آسيب فتنه
که نوک خار و برگ گل نرستند
کرا در باغ رخسارت بود راه
از آن دلها که در زلف تو بستند
که در هر گلستانش گاه و بي گاه
ز غمزه ت يک جهان ترکان مستند
چو در پيش لبت از بيم چشمت
همه خواهندگان لبها ببستند
منه بر کار اين بيچارگان پاي
چه خواهي کرد مشتي زيردستند

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است