کتابخانه فارسی
/
ديوان انوري
/
غزليات
/
شماره ٢٠٠: درد دل هر زمان فزون دارم
شماره ٢٠٠: درد دل هر زمان فزون دارم
درد دل هر زمان فزون دارم
چه کنم بي وفاست دلدارم
همه با من جفا کند ليکن
به جفا هيچ ازو نيازارم
بار اندوه و رنج محنت او
بکشم زانکه دوستش دارم
ياد وصلش کنم معاذالله
کي بود اين محل و مقدارم
تا توانم حديث هجرش کرد
مي رود صد هزار بيکارم
گفته بودم کزو کنم درخواست
تا نمايد ز دور ديدارم
اين قدر التماس خود چه بود
سالها شد که تا در آن کارم
باورم مي کني به نعمت شاه
کين قدر نيز هم نمي يارم
جستجو در مطالب سایت