اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان انوري / مقطعات / شکايت از دهر

شکايت از دهر

جفاي گنبد گردان به پايه اي برسيد
کز آن فرازتر اندر ضمير پايه نماند
خرد چو مورچه در تشت حيرتست ازآنک
مدبران را تدبير تشت و خايه نماند
از آفتاب حوادث چنان بسوخت جهان
که کوه را به مثل دستگاه سايه نماند
کدام طفل تمني کنون رسد به بلوغ
چو در سواد و بياض زمانه دايه نماند
طمع ببر ز سرايي که نظم عيش درو
به هم سرايه توان داد و هم سرايه نماند
جهان وظايف روزي و امن باز گرفت
مجاهزان فلک را مگر که مايه نماند

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است