کتابخانه فارسی
/
ديوان حافظ
/
غزليات
/
شماره ١٨٨: مرا به رندي و عشق آن فضول عيب کند
شماره ١٨٨: مرا به رندي و عشق آن فضول عيب کند
مرا به رندي و عشق آن فضول عيب کند
که اعتراض بر اسرار علم غيب کند
کمال سر محبت ببين نه نقص گناه
که هر که بي هنر افتد نظر به عيب کند
ز عطر حور بهشت آن نفس برآيد بوي
که خاک ميکده ما عبير جيب کند
چنان زند ره اسلام غمزه ساقي
که اجتناب ز صهبا مگر صهيب کند
کليد گنج سعادت قبول اهل دل است
مباد آن که در اين نکته شک و ريب کند
شبان وادي ايمن گهي رسد به مراد
که چند سال به جان خدمت شعيب کند
ز ديده خون بچکاند فسانه حافظ
چو ياد وقت زمان شباب و شيب کند
جستجو در مطالب سایت