کتابخانه فارسی
/
گلستان سعدي
/
باب سوم - در فضيلت قناعت
/
حکايت (٩)
حکايت (٩)
بقالي را درمي چند بر صوفيان گرد آمده بود در واسط. هر روز مطالبت کردي و سخنهاي با خشونت گفتي. اصحاب از تعنت او خسته خاطر همي بودند و از تحمل چاره نبود.
صاحبدلي در آن ميان گفت: نفس را وعده دادن به طعام آسانتر است که بقال را بدرم
ترک احسان خواجه اوليتر
کاحتمال جفاي بوابان
بتمناي گوشت مردن به
که تقاضاي زشت قصابان
جستجو در مطالب سایت