اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / گلستان سعدي / باب سوم - در فضيلت قناعت / حکايت (١٨)

حکايت (١٨)

همچنين در قاع بسيط مسافري گم شده بود و قوت و قوتش به آخر آمده و درمي چند بر ميان داشت. بسياري بگرديد و ره بجائي نبرد پس بسختي هلاک شد. طايفه اي برسيدند و درمها ديدند پيش رويش نهاده و بر خاک نبشته
گر همه زر جعفري دارد
مرد بي توشه برنگيرد گام
در بيابان فقير سوخته را
شلغم پخته به که نقره خام

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است