کتابخانه فارسی
/
ديوان سلمان ساوجي
/
قطعه ها
/
شماره ١٢
شماره ١٢
جهان جود و مروت سپهر فضل و کرم
که خاک پاي تو را چاکرست آب حيات
ز حزم و عزم تو آن لاف مي زنيم دايم
که چون فلک به مسيري و چون زمين به ثبات
به هر زمين که گذشتي ز ابر احسانت
برآمدست سخا و کرم به جاي نبات
بزرگوارا از طلعت همايونت
بر ارغنون نشاطم بلند گشت اصوات
ز قول طايف بغداد و مصر مي خواهم
از آنکه دست تو چون دجله است و نيل و فرات
چو مي زند دل من لاف يکتايي
سزد گرم به تو باشد توقع سوقات
فرس همي ران در عرصه اميد به کام
که گشت در عري عرصه دشمنت شهمات
جستجو در مطالب سایت