کتابخانه فارسی
/
ديوان سنايي
/
غزليات
/
شماره ٢٧٤: از پي تو ز عدم ما به جهان آمده ايم
شماره ٢٧٤: از پي تو ز عدم ما به جهان آمده ايم
از پي تو ز عدم ما به جهان آمده ايم
نز براي طرب و لهو و فغان آمده ايم
عشق نپذيرد هستي و پرستيدن نفس
ما ازين معني بي نام و نشان آمده ايم
تا کي از نسبت بي اصل همي لاف زنيم
کز غرور خود بي خود به زبان آمده ايم
مانده در بند زمانيم و زمان ما را نه
در مکانيم نه از بهر مکان آمده ايم
هر کسي راه ازين ره به قدم مي سپرد
ما در اسپردن اين راه به جان آمده ايم
جستجو در مطالب سایت