اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي / الباب السادس / در رنج و زيان جان از تن

در رنج و زيان جان از تن

فاقه منماي بيش از اين جان را
خوب دار اين دو روزه مهمان را
عيسي جانت گرسنه ست چو زاغ
خر او مي کند ز کنجد کاغ
جانت لاغر ز گفت بي معني
تنت فربه ز کرد با دعوي
چون جرس پر خروش و معني نه
چون دهل بانگ سخت و دعوي نه
تن ز جان يافت رنگ و بوي خطر
تن بي جان چو ني بود بي بر
مردم از نور جان شود جاويد
گل شود زر ز تابش خورشيد
جسم بي جان بسان خاک انگار
ورچه عاليست چون مغاک انگار
بي رواني شريف و جاني پاک
چه بود جسم جز که مشتي خاک
خاک را مرتبت ز روح بود
ورنه بي روح خاک نوح بود
خوان جان ذروه فلک باشد
مگس خوان او ملک باشد
جان تن هست و جان دين هر دو
زنده اين از هوا و آن از هو
غذي جان تن ز جنبش باد
غذي جان دين ز دانش و داد
جان پاکان غذاي پاک خورد
مار باشد که باد و خاک خورد
آب جسم تو باد و خاک دهد
آب جان تو دين پاک دهد
جان نادان ز تن غذا سازد
چون نيابد غذي بنگدازد
جان ز دين گشته فربه و باقي
عقل و دين تا شده است چون ساقي
حدثان را چکار با قدم است
تارک او فروتر از قدم است
حدثان خود پرير پيدا شد
تا قدم عقل مست و شيدا شد
جان ز ترکيب داد و دانش خاست
هر کجا اين دو هست جان آنجاست
هر چه آن باعث عبث باشد
نز قدم دان که از حدث باشد

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است