اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان شاه نعمت الله ولي / قصيده ها و ملحقات / جمال معني

جمال معني

نقش رويش خيال تا بسته
خوبتر زاين خيال نابسته
جلوه داده جمال معني را
صورتي در خيال تا بسته
رو نموده ربوده دل از ما
زلف بگشوده و قبا بسته
آفتابي که ديده بسته نقاب
يا مهي برقع از حيا بسته
بند روبند بسته و عشقش
عقل را دست بر قفا بسته
در ميان است و خلق از او به کنار
نور چشم است و ديده ها بسته
هندوي زلف او به عياري
چين گرفته ره ختا بسته
جاي خود کرده در سراچه چشم
پرده ديده از هوا بسته
آمده مست و جام مي بر دست
هاي و هوئي در اين سرا بسته
با خدا عهد بسته ام به خدا
نشکنم عهد با خدا بسته
ساقيا در مبند و در بگشا
نبود در بر آشنا بسته
اين نظر بين که پادشه کمري
بر ميان من گدا بسته
عشق او بسته هر کسي به کسي
نعمت الله بخويش وابسته

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است