اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / نان و پنير شيخ بهايي / نان و پنير / باقي سخن در توحيد

باقي سخن در توحيد

مي برد تا به خدمت ذوالمن
کش کشانش، دوشاخه در گردن
دو نهال است رسته از يک بيخ
ميوه شان نفس و طبع را توبيخ
کرسي «لا» مثلثي است صغير
اندر او مضمحل، جهان کبير
هرکه رو از وجود محدث تافت
ره به کنجي از آن مثلث يافت
عقل داند، ز تنگي هر کنج
که در او نيست ما و من را گنج
«بوحنيفه » چه در معني سفت
نوعي از باده را مثلث گفت
هست بر راي او به شرح هدي
آن مثلث، مباح و پاک ولي
اين مثلث، به کيش اهل فلاح
واجب و مفترض بود نه مباح
زان مثلث، هر آنکه زد جامي
شد ز مستي، زبون هر خامي
زين مثلث، هرآنکه يک جرعه
خورد، بختش به نام زد قرعه
جرعه راحتش، به جام افتاد
قرعه دولتش، به نام افتاد

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است