اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان عبيد زاکاني / مقطعات / در شکايت از قرض

در شکايت از قرض

مرا قرض هست و دگر هيچ نيست
فراوان مرا خرج و زر هيچ نيست
جهان گو همه عيش و عشرت بگير
مرا زين حکايت خبر هيچ نيست
هنر خود ندانم و گر نيز هست
چو طالع نباشد هنر هيچ نيست
عنان ارادت چو از دست رفت
غم و فکر برگ و دگر هيچ نيست
به درگاه او التجا کن عبيد
که اين رفتن در به در هيچ نيست

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است