کتابخانه فارسی
/
مصيبت نامه عطار
/
المقالة الثالثة و العشرون
/
الحکاية والتمثيل
الحکاية والتمثيل
مرتضي را گفت مردي نامور
تو چه ميداني بعالم بيشتر
گفت طاعت بيشتر بر آسمانست
زانکه آنجا منزل روحانيانست
ليک بر روي زمين از خشک و تر
هيچم از غفلت نيايد بيشتر
ور ز زير خاک مي پرسيم نيز
نيست بيش از حسرت آنجا هيچ چيز
آنکه را از خاک و خون بندي بود
در نگر تا حسرتش چندي بود
کار عالم زادنست و مردنست
گه پديد آوردن و گه بردنست
لاجرم اين کار بي پايان فتاد
تا ابد اين درد بيدرمان فتاد
اين چنين کاري که بيش از حد ماست
از زحير ما نخواهد گشت راست
جستجو در مطالب سایت