کتابخانه فارسی
/
ديوان محتشم کاشاني
/
قطعات
/
وله ايضا
وله ايضا
اي همايون فارس ميدان دولت کاورند
کهکشان بهر ستوران تو کاه از کهکشان
گرچه ناچارست بهر هر ستوري کاه و جو
تا به دستور ستور من نيفتد از توان
مرکب من نام جو نشنيد هرگز زان سبب
مي کنم کاه فقط خواهش ز دستور زمان
که به اين حيوان رساندن گرچه شغل لازمست
بام انداي منازل هست لازم تر از آن
آصفا وقت است تنگ و کاه و در دهها فراخ
خامه در دست تو فرمانبر به تحريک بنان
يک نفس شو ملتفت وز رشحه ريزيهاي کلک
زحمت يک ساله کن رفع از من بي خانمان
جستجو در مطالب سایت