اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان مسعود سعد سلمان / مقطعات / حسب الحال

حسب الحال

منم امروز بسته در سمجي
چشم بر دوخته چو مار گريز
هست پيراهني و شلواري
نيست بر هر دو نيفه و تيريز
بر جهان دارم و روا دارم
گر بپيمائيم به کون قفيز
راضيم گر مرا به هر دينار
بدهد روزگار نيم پشيز
ابلهي کن برو که بره فروش
بره نفروشدت به عقل و تميز
چيز بايد که کار در عالم
حيز دارد که خاک بر سر حيز
تن بده قلب را که در گيتي
زر همه روي گشت و از ارزيز
آنچه يابي به شکر باش به شکر
وانچه داري عزيز دار عزيز
کانچه کم شد چنان نيابي بيش
وانچه گم شد چنان نيابي نيز

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است