کتابخانه فارسی
/
توصيفات مسعود سعد سلمان
/
شهرآشوب
/
در حق يار ميهمان گويد
در حق يار ميهمان گويد
ميزبان کرد مرا دوش بتم
آن گرانمايه تر از در خوشاب
مجلسي داشتم آراسته خوب
از گل و نرگس و سيم و مي ناب
چشم او نرگس و رخسارش گل
ز نخش سيب و لب لعل شراب
جستجو در مطالب سایت