اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان فيض کاشاني / غزل ها - قسمت اول / شماره ٣٢٢: بکوي سر قدر گر گذر تواني کرد

شماره ٣٢٢: بکوي سر قدر گر گذر تواني کرد

بکوي سر قدر گر گذر تواني کرد
به پيش تير قضا جان سپر تواني کرد
چنانکه هست اگر سر کار دريابي
ز دل شکايت بيجا بدر تواني کرد
چو داني آنچه بتو ميرسد نوشته شده است
ز خار خار تأسف حذر تواني کرد
خداي را بعدالت اگر شناخته
بخويش نسبت اسباب شر تواني کرد
اگر ز آينه سر غبار بزدائي
بچشم سر برخ او نظر تواني کرد
اگر نقاب برافتد ز طلعت ازلي
بيک نگاه ابد را بسر تواني کرد
بر آستانه جانان اگر دهد بارت
سر و تن و دل و جان خاک در تواني کرد
اگر ز عالم صورت ز صدق دل نکني
بجان بعالم معني سفر تواني کرد
چگونه ثبت توان کرد (فيض) در اوراق
حديث عشق چه سان مختصر تواني کرد

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است