اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان فيض کاشاني / غزل ها - قسمت اول / شماره ٧٦٧: در کف پياله دوش درآمد نگار من

شماره ٧٦٧: در کف پياله دوش درآمد نگار من

در کف پياله دوش درآمد نگار من
کز عمر خويش بهره برد از بهار من
مي داد و مي گرفت و درآمد ببر مرا
شد ساعتي قرار دل بيقرار من
گفتا بطنز دين و دل و عقل و هوش کو
در کلبه تو چيست ز بهر نثار من
گفتم که جان نشايد در پايت افکنم
دل خود بر تو آمد و برد اختيار من
سر خود چکار آيد و تن را چه اعتبار
از عقل و هوش لاف زدن هست عار من
عقلم توئي و هوش توئي جان و دل توئي
غير از تو هيچ نيست مرا اي نگار من
غير از تو کس ندارم و غير از تو نيست کس
محصول عمر من توئي و کار و بار من
مستي ز تو خمار ز تو جام و باده تو
مستم تو کرده و توئي ميگسار من
معذور دار واعظ و از من بدار دست
کز من گرفت ساقي من اختيار من
خون هزار زاهد خود بين خشک ريخت
تيغيست (فيض) اين سخن آبدار من

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است