اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان فيض کاشاني / غزل ها - قسمت دوم / شماره ٩٢: بود گر در ما تو تنها درآئي

شماره ٩٢: بود گر در ما تو تنها درآئي

بود گر در ما تو تنها درآئي
تو تنها درآئي و با ما درآئي
تني چند بيجان همه چشم بر در
که تنها درآئي به تنها برآئي
بديوانگي سر بر آرند عشاق
که شايد ز بهر تماشا درآئي
خوش آن دم که خنجر بکف بر سر ما
خرامان بقصد سر ما درآئي
بجاي گياه از زمين چشم رويد
تفرج کنان چون بصحرا درآئي
خلايق ز حسن تو مدهوش گردند
خرامان بمحشر چو فردا درآئي
نخواهي گذشت از سر عشقبازي
مگر آنکه اي (فيض) از پا درآئي

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است