کتابخانه فارسی
/
ديوان شمس
/
غزليات - قسمت اول
/
شماره ١٧٣: از يکي آتش برآوردم تو را
شماره ١٧٣: از يکي آتش برآوردم تو را
از يکي آتش برآوردم تو را
در دگر آتش بگستردم تو را
از دل من زاده اي همچون سخن
چون سخن آخر فروخوردم تو را
با مني وز من نمي داري خبر
جادوم من جادوي کردم تو را
تا نيفتد بر جمالت چشم بد
گوش ماليدم بيازردم تو را
دايم اقبالت جوان شد ز آنچ داد
اين کف دست جوامردم تو را
جستجو در مطالب سایت