کتابخانه فارسی
/
ديوان شمس
/
غزليات - قسمت دوم
/
شماره ٧٢٣: من و تو دوش شب بيدار بوديم
شماره ٧٢٣: من و تو دوش شب بيدار بوديم
من و تو دوش شب بيدار بوديم
همه خفتند و ما بر کار بوديم
حريف غمزه غماز گشتيم
به پيش طره طرار بوديم
بيا تا ظاهر و پيدا بگوييم
که با عشق نهاني يار بوديم
اگر چه پيش و پس آن جا نگنجد
به پيش صانع جبار بوديم
عجب نبود اگر ما را نديدند
که ما در مخزن اسرار بوديم
بياورديم درها ارمغاني
که يعني ما به دريابار بوديم
جستجو در مطالب سایت