اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان شمس / غزليات - قسمت سوم / شماره ٤١: مي رسد بوي جگر از دو لبم

شماره ٤١: مي رسد بوي جگر از دو لبم

مي رسد بوي جگر از دو لبم
مي برآيد دودها از ياربم
مي بنالد آسمان از آه من
جان سپردن هر دمي شد مذهبم
اندکي دانستيي از حال من
گر خبر بودي شبت را از شبم
مکتب تعليم عشاق آتش است
من شب و روز اندرون مکتبم
روي خود بر روي زرد من بنه
دست نه بر سينه ام کاندر تبم
گفتمش گويم به گوشت يک سخن
گفت ترسم تا نسوزد غبغبم
گفتمش دور از جمالت چشم بد
چشم من نزديک اگر چه معجبم

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است