اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / هفت اورنگ جامي / سلامان و ابسال / حکايت آن موسوس سودايي که به سبب آلايش جانوران دريايي دست از آب دريا شست و آبي پاکيزه تر از آب دريا جست

حکايت آن موسوس سودايي که به سبب آلايش جانوران دريايي دست از آب دريا شست و آبي پاکيزه تر از آب دريا جست

آن موسوس بر لب دريا نشست
تا کند بهر تقرب آبدست
ديد دريايي پر از ماهي و مار
چغز و خرچنگش هزار اندر هزار
هر طرف مرغان آبي در شناه
غوطه زن از قعر دريا قوت خواه
گفت دريايي که چندين جانور
گردد اندر وي به صبح و شام در
کي سزد کز وي بشويم دست و روي
شستم اکنون دست خود زين شست و شو
چشمه اي خواهم به سان زمزمي
کوته از وي دست هر نامحرمي
کانچه شد آلوده از آلودگان
فارغند از وي جگر پالودگان

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است