کتابخانه فارسی
/
ديوان هاتف اصفهاني
/
گزيده اشعار رشحه(دختر هاتف اصفهاني)
/
مطلع يک غزل
مطلع يک غزل
شب و روز من آن داند که ديده است
پريشان زلف او را بر بناگوش
ندارم عقل در کف اي خوشا دي
ندارم هوش در سر اي خوشا دوش
نگه مي کردي و مي برديم عقل
سخن مي گفتي و مي برديم هوش
عيان روي گل و دامان گلچين
نشايد گفت بلبل را که مخروش
جستجو در مطالب سایت