کتابخانه فارسی
/
ديوان امير خسرو
/
غزليات - بخش دوم
/
شماره ٣١٨: رويت از خوي همه پر در خوشاب است امروز
شماره ٣١٨: رويت از خوي همه پر در خوشاب است امروز
رويت از خوي همه پر در خوشاب است امروز
آفتاب تو ز سياره به تاب است امروز
هر خيالي که ز خورشيد در آب افتاده ست
پيش رخسار تو لرزنده جواب است امروز
چشم بيمار تو پرهيز که مي کرد ز مي
مي فتد هر طرفي، مست و خراب است امروز
دانم آن چشم تو فتنه ست و ز مستي خفته ست
خفته را هيچ ندانم که چه خواب است امروز؟
دوش گفتي که دهم بوسه و پس مي گويي
که لبم ريش شود، اين چه جواب است امروز؟
خنده ات ديده دهن باز بمانده ست صدف
از دهانت که پر از در خوشاب است امروز
جستجو در مطالب سایت