اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان امير خسرو / غزليات - بخش دوم

غزليات - بخش دوم

  • شماره ١: من نشنيدم که خط بر آن نويسند
  • شماره ٢: صبح دمان بخت من ز خواب در آمد
  • شماره ٣: از در من دوش کان نگار در آمد
  • شماره ٤: روي نکو بي وجود ناز نباشد
  • شماره ٥: دلبر من دوش که مهمان رسيد
  • شماره ٦: هر که به دنباله کامي بود
  • شماره ٧: گل به تماشاي چمن مي رود
  • شماره ٨: عشق تو هر لحظه فزون مي شود
  • شماره ٩: گر جام غم فرستي، نوشم که غم نباشد
  • شماره ١٠: سروي چو قامت تو در بوستان نباشد
  • شماره ١١: من دلبري نديدم کش زين نهاد باشد
  • شماره ١٢: چندان که يار ما را در حسن ناز باشد
  • شماره ١٣: ما را ز کوي جانان عزم سفر نباشد
  • شماره ١٤: در شهر فتنه اي شد، مي دانم از که باشد
  • شماره ١٥: هر لحظه چشم شوخت ناز دگر فروشد
  • شماره ١٦: بر آسمان پريوش چون ماه ما برآيد
  • شماره ١٧: چون بينم اينکه رويت در چشم ديگر آيد
  • شماره ١٨: هر بار کان پريوش در کوي من در آيد
  • شماره ١٩: امروز چيست کز در جانان برون نيامد؟
  • شماره ٢٠: گر بر عذار سيمين زلفش دوتو نماند
  • شماره ٢١: دل شد ز دست ما را با يار ما که گويد؟
  • شماره ٢٢: مستان چشم اويم از ما خمار نايد
  • شماره ٢٣: چشم ز دوري تو دور از تو خون فشاند
  • شماره ٢٤: زلفت که هر خم از وي در شانه مي نگنجد
  • شماره ٢٥: دل بي رخ تو صورت جان را نمي شناسد
  • شماره ٢٦: زين پيشتر چنين دلت از سنگ و رو نبود
  • شماره ٢٧: عهدي که بود با منت، آن گوييا نبود
  • شماره ٢٨: دي مست بوده ام که ز خويشم خبر نبود
  • شماره ٢٩: ياري که بر جدايي اويم گمان نبود
  • شماره ٣٠: دي زخم ناخنش به رخ چمن سمن چه بود؟
  • شماره ٣١: يارب، چه بود امشب و مهمان من که بود؟
  • شماره ٣٢: يارب که دوش غايب من خانه که بود؟
  • شماره ٣٣: آن دل که دايمش سر بستان و باغ بود
  • شماره ٣٤: اهل خرد که از همه عالم بريده اند
  • شماره ٣٥: ياران که زخم تير بلايت چشيده اند
  • شماره ٣٦: رندان پاکباز که از خود بريده اند
  • شماره ٣٧: لعل شکروشت که به جلاب شسته اند
  • شماره ٣٨: اهل خرد که دل به جهان در نبسته اند
  • شماره ٣٩: آن رهروان که گام به صدق و صفا زنند
  • شماره ٤٠: درياب کز فراق تو جانم به لب رسيد
  • شماره ٤١: باز آن شکار دوست، ز ابرو کمان کشيد
  • شماره ٤٢: اي از فروغ روي تو خورشيد رو سفيد
  • شماره ٤٣: باد آمد و ز گمشده من خبر نداد
  • شماره ٤٤: دل جز ترا به سينه درون جايگه نداد
  • شماره ٤٥: دل بي رخ تو در گل و گلشن نه ايستاد
  • شماره ٤٦: ما را شکنج زلف تو در پيچ و تاب برد
  • شماره ٤٧: خوبان گمان مبر که ز اولاد آدمند
  • شماره ٤٨: اي همرهان که آگه از آن رفته منيد
  • شماره ٤٩: دل در هوايت، اي بت عيار، جان دهد
  • شماره ٥٠: دل باز سوي آن بت بدخو چه مي رود؟
  • شماره ٥١: عمرم در آرزوي تو رفته ست و مي رود
  • شماره ٥٢: افسوس ازين حيات که بر باد مي رود
  • شماره ٥٣: باز آن سوار مست به نخچير مي رود
  • شماره ٥٤: چشم تو خفته ايست که در خواب مي رود
  • شماره ٥٥: دل مي بري به رفتن و هر کو چنان زود
  • شماره ٥٦: اين دل که هر شبيش ز سالي فزون رود
  • شماره ٥٧: سوداي ديدن تو ز ديدن نمي رود
  • شماره ٥٨: شبها اسير دردم و خوابم نمي برد
  • شماره ٥٩: سيمين زنخ که طره عنبرفشان برد
  • شماره ٦٠: آن نخل تر که آب ز جوي جگر خورد
  • شماره ٦١: عشقت خبر ز عالم بيهوشي آورد
  • شماره ٦٢: ناگاه پيش ازان که کسي را خبر شود
  • شماره ٦٣: هر شب دلم ز دست خيالت زبون شود
  • شماره ٦٤: هر روز چشم من به جمالي فرو شود
  • شماره ٦٥: دل رفت و آرزوي تو از دل نمي شود
  • شماره ٦٦: کاري ست در سرم که به سامان نمي شود
  • شماره ٦٧: زان گل که اندکي بته مشک ناب شد
  • شماره ٦٨: بر من کنون که بي تو جهان تيره فام شد
  • شماره ٦٩: باز اين دلم خدنگ بلا را نشانه شد
  • شماره ٧٠: گفتي دلت مرا شد و از من جدا نشد
  • شماره ٧١: از حال مات هيچ حکايت نمي رسد
  • شماره ٧٢: باد صبا ز نافه چينت نمي رسد
  • شماره ٧٣: ياري کس از کرشمه و خوبي نشان بود
  • شماره ٧٤: ترکي و خوبروي، کسي کاينچنين بود
  • شماره ٧٥: مشتاق چون نظاره آن سيمبر کند
  • شماره ٧٦: چشمت که قصد جان من ناتوان کند
  • شماره ٧٧: شوخي نگر که آن بت عيار مي کند
  • شماره ٧٨: تا چين زلف بر رخ دلدار نشکند
  • شماره ٧٩: چون طره تو سلسله بر ياسمين نهد
  • شماره ٨٠: چشم فسونگر تو که داد فسون دهد
  • شماره ٨١: هر گاه مرغي از سر شاخي نوا زند
  • شماره ٨٢: يک روز يار اگر قدمي سوي من زند
  • شماره ٨٣: آن خون که گاه مستي از آن مست ما چکد
  • شماره ٨٤: شبي که دلبرم از بام همچو ماه برآيد
  • شماره ٨٥: به بام خويش چو آن ماه کج کلاه برآيد
  • شماره ٨٦: چون آن بت از سر کو با هزار ناز برآيد
  • شماره ٨٧: چو ترک مست من آلوده شراب در آيد
  • شماره ٨٨: دلم ز دست برفته ست و پيش باز نيابد
  • شماره ٨٩: مهي گذشت که چشمم خبر ز خواب ندارد
  • شماره ٩٠: کمند زلف تو عشاق را به کوي تو آرد
  • شماره ٩١: مبند دل به جهان کاين جهان پشيز نير زد
  • شماره ٩٢: از آنگهي که گشادم به رويت اين نظر خود
  • شماره ٩٣: ز حد گذشت غم ما و آن نگار نپرسيد
  • شماره ٩٤: گمان مبر که مرا هيچ کس به جاي تو باشد
  • شماره ٩٥: ز گشت مست رسيد و به هوش خويش نبود
  • شماره ٩٦: مرا به صبح ازل جز رخت دليل نبود
  • شماره ٩٧: نماز شام که آن مه مرا جمال نمود
  • شماره ٩٨: گل و شکوفه همه هست و يار نيست، چه سود؟
  • شماره ٩٩: مهي بر آمد و از ماه من خبر نرسيد
  • شماره ١٠٠: چمن ز سبزه خطي بر رخ جميل کشيد
  • شماره ١٠١: مبصران که مزاج جهان شناخته اند
  • شماره ١٠٢: به ديده و دل من دوست خانه مي طلبد
  • شماره ١٠٣: اگر ز حال من آن شوخ را خبر باشد
  • شماره ١٠٤: در آن هجوم که يار تو پادشا باشد
  • شماره ١٠٥: کسي که عشق نورزد سياه دل باشد
  • شماره ١٠٦: چه شد که يار بر آهنگ کين برون آمد؟
  • شماره ١٠٧: ز خانه دوش که آن غمزه زن برون آمد
  • شماره ١٠٨: فغان که جان من از عاشقي به جان آمد
  • شماره ١٠٩: گل رسيد و هر کسي سوي گلستان مي رود
  • شماره ١١٠: دل مرا چو ز روي تو ياد مي آيد
  • شماره ١١١: بيا نظاره کن، اي دل که يار مي آيد
  • شماره ١١٢: بهار بي رخ گلرنگ تو، چه کار آيد؟
  • شماره ١١٣: لبالب آر قدح کز گلو فرود آيد
  • شماره ١١٤: کسي که شمع جمال تو در نظر دارد
  • شماره ١١٥: کسي که بهر تو جان باختن هوس دارد
  • شماره ١١٦: کسي که يار وفادار و مهربان دارد
  • شماره ١١٧: بتم چو روي سوي خانه کتاب آرد
  • شماره ١١٨: صبا نسيمي از آن آشنا نمي آرد
  • شماره ١١٩: نظر ز روي تو خورشيد بر نمي گيرد
  • شماره ١٢٠: سپيده دم که جهاني ز خواب برخيزد
  • شماره ١٢١: غمم بکشت به کار جهان که پردازد
  • شماره ١٢٢: جهان چه بينم، چون ديدني نمي ارزد
  • شماره ١٢٣: به راه عشق سلامت چگونه در گنجد؟
  • شماره ١٢٤: خطي که بر سمن آن گلعذار بنويسد
  • شماره ١٢٥: سرم فدات چو تيغ تو گرد سر گردد
  • شماره ١٢٦: چو نقش چشم توام در دل حزين گردد
  • شماره ١٢٧: دلي که نرگس مستش به ناز بستاند
  • شماره ١٢٨: اگر نسيم صبا زلف او برافشاند
  • شماره ١٢٩: نسيم زلف تو دل را درون بجنباند
  • شماره ١٣٠: اگر ز پيش براني مرا که بر خواند
  • شماره ١٣١: کسي که بوي تواش در دماغ مي افتد
  • شماره ١٣٢: وفا ز يار جفاکار چون نمي آيد
  • شماره ١٣٣: کدام شب که ترا در کنار خواهم کرد؟
  • شماره ١٣٤: نه بخت آنکه به موي تو راه خواهم کرد
  • شماره ١٣٥: اگر چه با تو حديث جفا بخواهم کرد
  • شماره ١٣٦: مرا غمي ست که پيدا نمي توانم کرد
  • شماره ١٣٧: شب اوفتاد و غمم باز کار خواهد کرد
  • شماره ١٣٨: منم که تا زيم از عشق مست خواهم بود
  • شماره ١٣٩: نه پيش از اين مژه زينگونه خونفشانم بود
  • شماره ١٤٠: صبا ز زلف تو بويي به عاشقان آورد
  • شماره ١٤١: خطاب طلعت تو نامه زمين کردند
  • شماره ١٤٢: چو خط سبز تو بر آفتاب بنويسند
  • شماره ١٤٣: جماعتي که ز هم صحبتان جدا باشند
  • شماره ١٤٤: نه با تو نسبت سرو چمن شود پيوند
  • شماره ١٤٥: جوان و پير که در بند مال و فرزندند
  • شماره ١٤٦: فسرده را سخن از عاشقي نبايد راند
  • شماره ١٤٧: چو کارهاي جهان است جمله بي بنياد
  • شماره ١٤٨: دل ز تو بي غم نتوانيم کرد
  • شماره ١٤٩: تا رخ تو زلف ترا پيش کرد
  • شماره ١٥٠: در تو کساني که نظر مي کنند
  • شماره ١٥١: مگر فتنه عشق بيدار شد
  • شماره ١٥٢: سبزه ها نو دميد و يار نيامد
  • شماره ١٥٣: نافه چين ز خاک کوي تو زاد
  • شماره ١٥٤: داد من آن بت طراز نداد
  • شماره ١٥٥: داد خواهم، اگر بخواهي داد
  • شماره ١٥٦: زلف يار مرا به باد دهيد
  • شماره ١٥٧: عاشقان را چو نامه باز کنيد
  • شماره ١٥٨: جان سرانگشت آن نگارين ديد
  • شماره ١٥٩: تا ترا جسم و جان شکار بود
  • شماره ١٦٠: پيش روي تو ياسمين که بود؟
  • شماره ١٦١: دل که نز عشق پاره پاره بود
  • شماره ١٦٢: عشق تو هرگزم ز سر نرود
  • شماره ١٦٣: دل ز ناديدنت به جان نشود
  • شماره ١٦٤: يار ما را از آن خويش نشد
  • شماره ١٦٥: هر که بر گفته تو گوش نهاد
  • شماره ١٦٦: لاله پيش رخت کله بنهد
  • شماره ١٦٧: عاشقي مرد را سزاي دهد
  • شماره ١٦٨: هر که دل با غم تو يار کند
  • شماره ١٦٩: صبح پيش رخ تو دم نزند
  • شماره ١٧٠: از دهانت سخن به کام رسد
  • شماره ١٧١: وقت آن شد که گل شکفته شود
  • شماره ١٧٢: لب لعل تو جز به جان نبرد
  • شماره ١٧٣: از نکو بد نگو نمي آيد
  • شماره ١٧٤: مدتي شد که يار مي نايد
  • شماره ١٧٥: شب که بادم ز سوي يار آمد
  • شماره ١٧٦: هر کرا خال عنبرين باشد
  • شماره ١٧٧: هر که را ياريار مي افتد
  • شماره ١٧٨: ديده با تو چو هم نظر گردد
  • شماره ١٧٩: عاشق از سينه جان برون گيرد
  • شماره ١٨٠: با تو در سينه جان نمي گنجد
  • شماره ١٨١: شيوه کان ترک ماهرو داند
  • شماره ١٨٢: ديده در خون سزاي مي بيند
  • شماره ١٨٣: شحنه غم دواسپه مي آيد
  • شماره ١٨٤: دهنت را نفس نمي بيند
  • شماره ١٨٥: اگر آن ماه مهربان گردد
  • شماره ١٨٦: خم زلفت که مشک چين آمد
  • شماره ١٨٧: دل ز روي تو دور نتوان کرد
  • شماره ١٨٨: دلبرم بي وفاست، چتوان کرد
  • شماره ١٨٩: با رخت شب چراغ نتوان کرد
  • شماره ١٩٠: آنچه يک چند آب حيوان کرد
  • شماره ١٩١: دل بدين و بدو نخواهم داد
  • شماره ١٩٢: دل با درد را کجا يابند؟
  • شماره ١٩٣: شکن زلف باز خواهي کرد
  • شماره ١٩٤: مناز، اي بت چين، که چين هم نماند
  • شماره ١٩٥: اگر دلبري چون تو جايي برآيد
  • شماره ١٩٦: چو آن شوخ شب در دل زار گردد
  • شماره ١٩٧: بدان دلفريبي که گيتي نمايد
  • شماره ١٩٨: بر آن است جانم که ناگه برآيد
  • شماره ١٩٩: ز من بشنو، اي دل که خوبان چه چيزند؟
  • شماره ٢٠٠: خوش آن شب که چشمم بر آن ناي بود
  • شماره ٢٠١: تو گر خويشتن را بخواهي نمود
  • شماره ٢٠٢: دو چشمت که تير بلا مي زند
  • شماره ٢٠٣: لبش در شکر خنده جان مي برد
  • شماره ٢٠٤: دل از بند زلفت رها کي شود؟
  • شماره ٢٠٥: شبي آن پسر دل من ستد، اگر اين طرف گذري کند
  • شماره ٢٠٦: تو رفته اي و ز تو نامه اي به من نرسد
  • شماره ٢٠٧: از اشک من به کويت جز سرخ گل نرويد
  • شماره ٢٠٨: زلفت، صنما، تافته چندين چه نشيند؟
  • شماره ٢٠٩: اگر سرو من در چمن جا بگيرد
  • شماره ٢١٠: به هر جنبش که در زلفت ز باد صبحگاه افتد
  • شماره ٢١١: بيا ساقي و مي در ده که گل در بوستان آمد
  • شماره ٢١٢: هوايي خرم است و هر طرف باران همي بارد
  • شماره ٢١٣: هوايي خرم است و ابر لولوبار مي بارد
  • شماره ٢١٤: چو صبح از روي نوراني نقاب تار بگشايد
  • شماره ٢١٥: سفيده دم چو در از ابر درفشان بچکد
  • شماره ٢١٦: هواي بوستان خوش گشت و باده لطف جان دارد
  • شماره ٢١٧: دل از رخ تو به گل هاي تازه رو نرود
  • شماره ٢١٨: رسيد موسم عيد و صلاي مي درداد
  • شماره ٢١٩: آني که از کرشمه و نازت سرشته اند
  • شماره ٢٢٠: به کوي عاشقي از عافيت نشان ندهند
  • شماره ٢٢١: باز ابر آمد و بر سبزه درافشاني کرد
  • شماره ٢٢٢: حد حسنت گر اهل دل بدانند
  • شماره ٢٢٣: خوش آن شبي که سرم زير پاي يار بماند
  • شماره ٢٢٤: دل شد ز دست و بر مژه از خون نشان بماند
  • شماره ٢٢٥: عشاق دل غمزده را شاد نخواهند
  • شماره ٢٢٦: عشاق هر شب از تو به خوناب خفته اند
  • شماره ٢٢٧: غارت عشقت رسيد، رخت دل از ما ببرد
  • شماره ٢٢٨: گر چه خوبان ز مه فزون باشند
  • شماره ٢٢٩: ياران که بوده اند ندانم کجا شدند؟
  • شماره ٢٣٠: آن مست ناز جان جهان که مي رود
  • شماره ٢٣١: اي اهل دل نخست ز جان ترک جان کنيد
  • شماره ٢٣٢: ببار باده روشن که صبح روي نمود
  • شماره ٢٣٣: پاي ناز ارچه گهي جانب ما نگذارد
  • شماره ٢٣٤: تنها غم خود گفتن با يار چه خوب آيد؟
  • شماره ٢٣٥: جهان به خواب و شبي چشم من نياسايد
  • شماره ٢٣٦: ترکي که جست و جوي دل من جز او نبود
  • شماره ٢٣٧: چو باد صبح به آن سرو خوش خرام شود
  • شماره ٢٣٨: دلي کاو عاشق روييست در گلزار نگشايد
  • شماره ٢٣٩: دلدار مرا بهره بجز غم نفرستاد
  • شماره ٢٤٠: دست ز کار شد مرا، دست به يار در نشد
  • شماره ٢٤١: تو کز سوزم نه اي واقف، دلت بر من نمي سوزد
  • شماره ٢٤٢: ز هجر سوخته شد جان من سپند تو باد
  • شماره ٢٤٣: صبا چو در سر آن زلف نيم تاب شود
  • شماره ٢٤٤: غم کشت مرا آن بت نوشاد نيامد
  • شماره ٢٤٥: کدام دل که تو غمزده زدي فگار نشد؟
  • شماره ٢٤٦: گل آمد و ز دوست صبايي نمي رسد
  • شماره ٢٤٧: کسي که ديدن آن ترک باده نوش رود
  • شماره ٢٤٨: کسي که ديدن آن چشم خوابناک رود
  • شماره ٢٤٩: گذشت مجلس عيش و خمار مي نرود
  • شماره ٢٥٠: ز من به خاطر آن نازنين که ياد دهد؟
  • شماره ٢٥١: هوايي در سرم افتاده، جانم خاک خواهد شد
  • شماره ٢٥٢: هميشه از نمکت شور در جگر باشد
  • شماره ٢٥٣: از خط او نسخه سبزه به صحرا ببرد
  • شماره ٢٥٤: در گريه خون عاشقي کو خان و مان راتر نهد
  • شماره ٢٥٥: ز دوري تو چو خونابه من افزون شد
  • شماره ٢٥٦: شبي گر آن پسر نازنين به ما برسد
  • شماره ٢٥٧: گر حسن تو آفاق پر آوازه ندارد
  • شماره ٢٥٨: چون گشادي دهان شکر خند
  • شماره ٢٥٩: به ره جولان که دي سلطان من زد
  • شماره ٢٦٠: حديث حسن تو زين پس کفايتي برسد
  • شماره ٢٦١: اگر از خطت سبزه صحرا بگيرد
  • شماره ٢٦٢: مهري که بود با منت، آن گوييا نبود
  • شماره ٢٦٣: سوار چابک من پيش چشم من مگذر
  • شماره ٢٦٤: امروز که از باران شد سبزه رعنا تر
  • شماره ٢٦٥: بيا، جانا، رضاي من نگهدار
  • شماره ٢٦٦: نگارا، چشم رحمت سوي من دار
  • شماره ٢٦٧: مسلمانان، گرفتارم گرفتار
  • شماره ٢٦٨: چنان چشمي ز رويم دور مي دار
  • شماره ٢٦٩: اي دل، ز بتان دو ديده برگير
  • شماره ٢٧٠: اي لعل لبت چو بر شکر شير
  • شماره ٢٧١: اي بر دلم از فراق صدبار
  • شماره ٢٧٢: اي شمع، رخ تو مطلع نور
  • شماره ٢٧٣: در سينه دارم کوه غم، داند اگر يار اين قدر
  • شماره ٢٧٤: جاني، ندانم اين چنين با زندگاني، اي پسر
  • شماره ٢٧٥: صبح است و دهر از خرمي چون روضه رضوان نگر
  • شماره ٢٧٦: اي از تو خوبان خوردن خون تو از همه خونخواره تر
  • شماره ٢٧٧: ماه نديدي ار دلا، يار چو ماه من نگر
  • شماره ٢٧٨: اي به تپيدن از تو دل، هوش که مي بري مبر
  • شماره ٢٧٩: گر تو کلاه کج نهي، هوش ز ما شود مگر
  • شماره ٢٨٠: اي ز چون تو بت شده، صد پارسا زنار دار
  • شماره ٢٨١: اي چراغ جانم از شمع جمالت نور دار
  • شماره ٢٨٢: يا رب، اين ماييم از آن جان و جهان افتاده دور
  • شماره ٢٨٣: گر هنر داري مرنج، ار کم نشيني بر ستور
  • شماره ٢٨٤: يا رب، آن رويست يا گلبرگ خندان در نظر
  • شماره ٢٨٥: اي ترا در زير هر لب شکرستاني دگر
  • شماره ٢٨٦: پرتو خورشيد بين تابنده از روي قمر
  • شماره ٢٨٧: مي نيايد چشم من بر آستان او گذر
  • شماره ٢٨٨: خوش بود باده گلرنگ در ايام بهار
  • شماره ٢٨٩: يکي امروز سر زلف پريشان بگذار
  • شماره ٢٩٠: زلفت از باد دگر باشد و از شانه دگر
  • شماره ٢٩١: گر زمين جان برود، باد هوايي کم گير
  • شماره ٢٩٢: سر به کوي عشق غلتانيده گير
  • شماره ٢٩٣: اي رخت از مه جهان آراي تر
  • شماره ٢٩٤: با تو در سينه نفس را چه گذر
  • شماره ٢٩٥: در عشق باز خود را ديوانه کردم از سر
  • شماره ٢٩٦: جولان تو سنش بين، هر سو غبار ديگر
  • شماره ٢٩٧: اي باد صبحدم، خبر آشنا بيار
  • شماره ٢٩٨: اي دل، ازين خرابه وحشت کرانه گير
  • شماره ٢٩٩: اي شهسوار، دست به سوي عنان مبر
  • شماره ٣٠٠: از چشم تو که هست ز تو جان شکارتر
  • شماره ٣٠١: هر شب منم ز هجر پريشان و ديده تر
  • شماره ٣٠٢: نه نرگس است ز چشم خوش تو عربده جوتر
  • شماره ٣٠٣: رضاي من طلب امشب، طريق ناز مگير
  • شماره ٣٠٤: قمر بريد ز من مهر و من خراب قمر
  • شماره ٣٠٥: منم به خانه، تن اينجا و جان به جاي دگر
  • شماره ٣٠٦: رخ گل خوش است و از وي رخت، اي نگار، خوش تر
  • شماره ٣٠٧: سپيده دم که گهربار بر در گلزار
  • شماره ٣٠٨: آراست همه عرصه آفاق به زيور
  • شماره ٣٠٩: اي سرم را به خاک پات نياز
  • شماره ٣١٠: فزون شد عشق جانان روز تا روز
  • شماره ٣١١: ز من چو دل ربودي رفت جان نيز
  • شماره ٣١٢: گشادي چشم خواب آلود را باز
  • شماره ٣١٣: بر جان من شکسته دل باز
  • شماره ٣١٤: مبتلا شد چون دل مسکين به زلف يار باز
  • شماره ٣١٥: در فراقش رود خون از ديده مي بارم هنوز
  • شماره ٣١٦: مست من چون جرعه نوشي، باده اي بر من بريز
  • شماره ٣١٧: سويم آن نرگس بي خواب نبيند هرگز
  • شماره ٣١٨: رويت از خوي همه پر در خوشاب است امروز
  • شماره ٣١٩: دل ز تن بردي و در جاني هنوز
  • شماره ٣٢٠: تن پير گشت و آرزوي دل جوان هنوز
  • شماره ٣٢١: افتادگان راه توييم از سر نياز
  • شماره ٣٢٢: کجا بود من مدهوش را حضور نماز!
  • شماره ٣٢٣: خيال دوست به چشم من اندر آمد باز
  • شماره ٣٢٤: دميد صبح مبارک طلوع، ساقي، خيز
  • شماره ٣٢٥: نازنينان و چاربالش ناز
  • شماره ٣٢٦: شب زلف تو شد نشانه روز
  • شماره ٣٢٧: باد نوروز آمد و درهاي بستان کرده باز
  • شماره ٣٢٨: بوستان بشکفت و روي لاله خندان گشت باز
  • شماره ٣٢٩: يا مرا قرباني آن چشم شوخ و شنگ ساز
  • شماره ٣٣٠: بر جمالت همچنان من عاشق زارم هنوز
  • شماره ٣٣١: با پسته ميگون تو شکر چه کند کس؟
  • شماره ٣٣٢: کار دلم از دست شد، اي دلربا، فريادرس
  • شماره ٣٣٣: بيا که بزم طرب را چمن نهاد اساس
  • شماره ٣٣٤: خرابي من از آن چشم پر خماري پرس
  • شماره ٣٣٥: دل ببردي به جنگجويي و بس
  • شماره ٣٣٦: اي ز تو کارسازي همه کس
  • شماره ٣٣٧: تعالي الله، چه دولت داشتم دوش
  • شماره ٣٣٨: مرا کاري ست مشکل با دل خويش
  • شماره ٣٣٩: دل من برد، نتوان يافت بازش
  • شماره ٣٤٠: دل من چون شود دور از وثاقش
  • شماره ٣٤١: اگر چه پرسش من نيست رايش
  • شماره ٣٤٢: ماييم و شبي و يار در پيش
  • شماره ٣٤٣: دزدانه در آمد از درم دوش
  • شماره ٣٤٤: اي زده ناوکم به جان، يک دو سه چار و پنج و شش
  • شماره ٣٤٥: پيش چشم خود مگو، گر با تو گويم سوز خويش
  • شماره ٣٤٦: گر نه من ديوانه گشتم زين دل بدنام خويش
  • شماره ٣٤٧: سالها خون خورده ام از بخت بي سامان خويش
  • شماره ٣٤٨: اي جفا آموخته، از غمزه بدخوي خويش
  • شماره ٣٤٩: گر مرا با بخت کاري نيست، گو هرگز مباش
  • شماره ٣٥٠: مست و لايعقل گذشتم از در ميخانه دوش
  • شماره ٣٥١: دل که برد از ما اگر چه مبتلا مي داردش
  • شماره ٣٥٢: ما به جان درمانده و دل سوي ما مي خواندش
  • شماره ٣٥٣: مشک تر بر مه پراگندي و شب مي خوانيش
  • شماره ٣٥٤: دوش ما بوديم و جام باده و مهتاب خوش
  • شماره ٣٥٥: خوش رفيقي او که گه گه در نظر مي آيدش
  • شماره ٣٥٦: آيتي از رحمت آمد، گر چه سر تا پا تنش
  • شماره ٣٥٧: شد دل من خون ز داغ هجر او يارب کيش
  • شماره ٣٥٨: صبح دولت مي دمد از روي آن خورشيدوش
  • شماره ٣٥٩: نام سرچشمه حيوان چه بري با دهنش؟
  • شماره ٣٦٠: آن سخن گفتن تو هست هنوزم در گوش
  • شماره ٣٦١: از خدنگ غمزه دلدوز خويش
  • شماره ٣٦٢: زلف تو هر موي و بادي در سرش
  • شماره ٣٦٣: آنکه از جان دوست تر مي دارمش
  • شماره ٣٦٤: اي لب چون شکرت چشمه نوش
  • شماره ٣٦٥: شاد باش، اي شب فرخنده دوش
  • شماره ٣٦٦: رغم آن دل که نگهدارندش
  • شماره ٣٦٧: خلق به هر کار و من برسر سوداي خويش
  • شماره ٣٦٨: مستي گرفت شيوه آن چشم پر خمارش
  • شماره ٣٦٩: خواهم که سير بينم روي چو ياسمينش
  • شماره ٣٧٠: ديدم چو آفتابي در سايه کلاهش
  • شماره ٣٧١: چندين شبم گذشت به کنج خراب خويش
  • شماره ٣٧٢: شبها من و دلي و غمي بهر جان خويش
  • شماره ٣٧٣: ابر خوش است و وقت خوش است و هواي خوش
  • شماره ٣٧٤: دل برد و زهره نيست که آن باز خواهمش
  • شماره ٣٧٥: هر بامداد تا به شبم بر سر رهش
  • شماره ٣٧٦: فرشته مي ننويسد گناه دم به دمش
  • شماره ٣٧٧: گر، اي نسيم، ترا ره دهنده در حرمش
  • شماره ٣٧٨: ستمگري که دلم شاد نيست جز به غمش
  • شماره ٣٧٩: قبا و پيرهن او که مي رسد به تنش
  • شماره ٣٨٠: کرشمه هاي سر زلف در بنا گوشش
  • شماره ٣٨١: کسي که هست نظر بر جمال ميمونش
  • شماره ٣٨٢: نظر ز ديده بدزدم چو بنگرم رويش
  • شماره ٣٨٣: شد آن که پاي مرا بوسه مي زند او باش
  • شماره ٣٨٤: ترک من، سر مکش ز پرده خويش
  • شماره ٣٨٥: باغ بشکفت و سوري و سمنش
  • شماره ٣٨٦: رفت دل، نيست روشنم حالش
  • شماره ٣٨٧: لب نگر وان دهان خندانش
  • شماره ٣٨٨: سوار من از من عنان در مکش
  • شماره ٣٨٩: آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش
  • شماره ٣٩٠: او مي رود و عاشق مسکين گرانش
  • شماره ٣٩١: به سنگي چون سگان از دور خرسندم ز دربانش
  • شماره ٣٩٢: خضر در کوي او ره گم کند زان شکل موزونش
  • شماره ٣٩٣: دل من دست بازي مي کند هر لحظه با مويش
  • شماره ٣٩٤: زلفت که باد از هر طرف گه گه پريشان داردش
  • شماره ٣٩٥: گه گه نظري باز مدار از من درويش
  • شماره ٣٩٦: نيايد گر چه هرگز از فرامش گشتگان يادش
  • شماره ٣٩٧: گرم روزي به دست افتد کمند زلف دلبندش
  • شماره ٣٩٨: هر کس نشسته شاد به کام و هواي خويش
  • شماره ٣٩٩: ديده را زان سبزه نو رسته نوروزي ببخش
  • شماره ٤٠٠: غم دل زان خورم کانجاست آن بالاي چون سيمش
  • شماره ٤٠١: آمد بهار و شد چمن و لاله زار خوش
  • شماره ٤٠٢: چون سبزه بر دميد ز گلزار يار خط
  • شماره ٤٠٣: تا شد ز مطلع غيب خورشيد حسن طالع
  • شماره ٤٠٤: چو مهر مي کند از مشرق پياله طلوع
  • شماره ٤٠٥: گل ز بيم باد زير پرده مي دارد چراغ
  • شماره ٤٠٦: شاه حسني وز متاع نيکوان داري فراغ
  • شماره ٤٠٧: دي مي گذشت و سوي او دلها روان از هر طرف
  • شماره ٤٠٨: دي مست مي رفتي، بتا، رو کرده از ما يک طرف
  • شماره ٤٠٩: اي ز سوداي تو در دل رونق بازار عشق
  • شماره ٤١٠: رسيد دوش ندايي ازين بلند رواق
  • شماره ٤١١: دو چشمت آفت دلهاست هر يک
  • شماره ٤١٢: اي باد، لطفي کن برو در کوي جانان ساکنک
  • شماره ٤١٣: بوستان جلوه در گرفت اينک
  • شماره ٤١٤: ترک سفيد روي و سيه چشم و لاله رنگ
  • شماره ٤١٥: دل رفت ز تن بيرون دلدار همان در دل
  • شماره ٤١٦: خهي در هر نظر چون خويش مقبول
  • شماره ٤١٧: مرا بهرت خصومتهاست با دل
  • شماره ٤١٨: نگارا، صحبت از اغيار بگسل
  • شماره ٤١٩: زهي زلفت شکسته نرخ سنبل
  • شماره ٤٢٠: مسلمانان برفت از دست من دل
  • شماره ٤٢١: خيز که جلوه مي کند چهره دلگشاي گل
  • شماره ٤٢٢: ترک من رفتم ز کويت گر ز من گشتي ملول
  • شماره ٤٢٣: مي رود يار و مرا آزار مي ماند به دل
  • شماره ٤٢٤: من مسکين چه کنم، پيش که گويم غم دل؟
  • شماره ٤٢٥: رسته بودم مه من چندگه از زاري دل
  • شماره ٤٢٦: اي فرق تا به پاي همه آرزوي دل
  • شماره ٤٢٧: من نخواهم برد جان از دست دل
  • شماره ٤٢٨: مده پندم که من در سينه سودايي دگر دارم
  • شماره ٤٢٩: همي خواهم ترا بينم، نظر سويي که من دارم
  • شماره ٤٣٠: من اين آه جگر سوز از دل پيمان شکن دارم
  • شماره ٤٣١: برون آ اندکي، جانا که بسيار آرزو دارم
  • شماره ٤٣٢: به ياد ديدن روي تو گلزار آرزو دارم
  • شماره ٤٣٣: من آن خاکم که در راه وفا رو بر زمين دارم
  • شماره ٤٣٤: نترسم از بلا چون ديده بر رخساره اي دارم
  • شماره ٤٣٥: شبي، آسايشم نبود، عجب بيداريي دارم
  • شماره ٤٣٦: به چشم تر دمي کاندر دل بريانش مي دارم
  • شماره ٤٣٧: من و شبها و ياد آن سرکويي که من دانم
  • شماره ٤٣٨: تويي در پيش من يا خود مه و پروين نمي دانم
  • شماره ٤٣٩: چو خواهم با تو حال خود بگويم، جا نمي يابم
  • شماره ٤٤٠: هميشه در فراقت با دل افگار مي گريم
  • شماره ٤٤١: خراش سينه خود با يکي خونخوار مي گويم
  • شماره ٤٤٢: بگويم حال خويشت، ليک از آزار مي ترسم
  • شماره ٤٤٣: همه شب با دل خود نقش آن دلدار بربندم
  • شماره ٤٤٤: تو سر مستي و من عاشق، بيا تا با تو در غلتم
  • شماره ٤٤٥: نيارم تاب ديدن، دير ديرت بهر آن بينم
  • شماره ٤٤٦: چمن چون بوي تو آرد، به بويت در چمن ميرم
  • شماره ٤٤٧: سواره آمدي و صيد خود کردي دل و تن هم
  • شماره ٤٤٨: ندانم کيست اندر دل که در جان مي خلد بازم
  • شماره ٤٤٩: ز هجران روز من شب گشت و کي بودي چنين روزم
  • شماره ٤٥٠: ز دستم شد عنان دل، چه داند کس که من چونم؟
  • شماره ٤٥١: بدو بودم شبي، افسانه آن شب بگوييدم
  • شماره ٤٥٢: نگارا، عزم آن دارم که جان در پايت افشانم
  • شماره ٤٥٣: چو دادي مژده اين نعمتم کت روي بنمايم
  • شماره ٤٥٤: سرو مني و از دل بستان خودت خوانم
  • شماره ٤٥٥: سوداي سر زلفت کاندر دل و جان دارم
  • شماره ٤٥٦: اي گل، صفت حسنت بر وجه حسن گويم
  • شماره ٤٥٧: در ديده چه کار آيد؟ اين اشک چو بارانم
  • شماره ٤٥٨: نبض دل شوريده رنجور گرفتيم
  • شماره ٤٥٩: ما ترک رضاي دل خودکام گرفتيم
  • شماره ٤٦٠: آن نرگس پر ناز و جفا را ز که دانيم؟
  • شماره ٤٦١: ما از هوس روي بتان باز نياييم
  • شماره ٤٦٢: جان زحمت خود برد و به جانان نرسيديم
  • شماره ٤٦٣: عمري شد و ما عاشق و ديوانه بمانديم
  • شماره ٤٦٤: صافي مده، اي دوست که ما درد کشانيم
  • شماره ٤٦٥: اي از نظرم رفته، نظر سوي که دارم؟
  • شماره ٤٦٦: عاشق شدم و محرم اين کار ندارم
  • شماره ٤٦٧: گمراه شدم، ره سوي جانان ز که پرسم؟
  • شماره ٤٦٨: يارب، غم آن سرو خرامان به که گويم؟
  • شماره ٤٦٩: هر دم غم خود با دل افگار بگويم
  • شماره ٤٧٠: زين پاي ادب نيست که در کوي تو آيم
  • شماره ٤٧١: بيا ساقي که ما در مي فتاديم
  • شماره ٤٧٢: به رخ خاک درت رفتيم و رفتيم
  • شماره ٤٧٣: همي دزدي ز من اندام چون سيم
  • شماره ٤٧٤: سفر کردند ياران جان ما هم
  • شماره ٤٧٥: ببستي چشم من ز افسون زبان هم
  • شماره ٤٧٦: بتي هر روز بر دل مير سازم
  • شماره ٤٧٧: خيالت بر دل خود شاه سازم
  • شماره ٤٧٨: ز هر موي تو دل در بند دارم
  • شماره ٤٧٩: مرا دل ده که من سنگي ندارم
  • شماره ٤٨٠: غمت با اين و با آن گفتم، نگفتم
  • شماره ٤٨١: شبي در کوي آن مه روي رفتم
  • شماره ٤٨٢: به دست باد، کان سو جان فرستم
  • شماره ٤٨٣: پري رويي که من حيران اويم
  • شماره ٤٨٤: دل بي عشق را من دل نگويم
  • شماره ٤٨٥: ز عشقت بيقرارم، با که گويم؟
  • شماره ٤٨٦: نهاني چند سوي يار بينم
  • شماره ٤٨٧: منت هر شب که گرد کوي گردم
  • شماره ٤٨٨: ز تو صد فتنه بر جان پيش ديدم
  • شماره ٤٨٩: لبالب کن قدح ساقي که مستم
  • شماره ٤٩٠: بيا، جانا، که جانت را بميرم
  • شماره ٤٩١: نمي داند مه نامهربانم
  • شماره ٤٩٢: امشب سوي دوست راه گيريم
  • شماره ٤٩٣: ما دلشدگان بيقراريم
  • شماره ٤٩٤: از دست غمت به ناله ماييم
  • شماره ٤٩٥: ما عاشق روي نيکوانيم
  • شماره ٤٩٦: آن مرغ که بود زيرکش نام
  • شماره ٤٩٧: نه دست رسي به يار دارم
  • شماره ٤٩٨: من کشته روي يار خويشم
  • شماره ٤٩٩: اي روي تو عمر جاودانم
  • شماره ٥٠٠: من عاشق آن رخ چو ماهم
  • شماره ٥٠١: اي گريه، ترا چه شکر گويم؟
  • شماره ٥٠٢: زان غمزه خونخوار جان افگار خوش مي آيدم
  • شماره ٥٠٣: يارب، چه باشد گه گهي جانان در آغوش آيدم
  • شماره ٥٠٤: مستم که امشب گوييا ميهاي پنهان خورده ام
  • شماره ٥٠٥: امشب ميان نوخطان سرمست و غلتان بوده ام
  • شماره ٥٠٦: اينک به کوي يار خود من بهر مردن مي روم
  • شماره ٥٠٧: از غمزه ناوک زن شدي، آماج گاهت دل کنم
  • شماره ٥٠٨: بسيار خواهم از نظر تا روي او يکسو کنم
  • شماره ٥٠٩: هر دم بنتوانم که آن رخسار زيبا بنگرم
  • شماره ٥١٠: جانم برون آمد ز غم، آخر به جانان کي رسم؟
  • شماره ٥١١: خواهم دل خون گشته را از دست تو در خون کشم
  • شماره ٥١٢: يک شب اگر من دور از آن گيسوي در هم اوفتم
  • شماره ٥١٣: باز آمد آن وقتي که من از گريه در خون اوفتم
  • شماره ٥١٤: ديدم بلاي ناگهان عاشق شدم، ديوانه هم
  • شماره ٥١٥: هر سحري به کوي تو شعله واي خود کشم
  • شماره ٥١٦: بر در تو ز دشمنان گر چه که صد جفا کشم
  • شماره ٥١٧: آن نه منم که از جفا دست ز يار در کشم
  • شماره ٥١٨: ملکت عشق ملک شد از کرم الهيم
  • شماره ٥١٩: گر گلي ندهي ز باغ خود به خاري هم خوشيم
  • شماره ٥٢٠: اي خوش آن روزي که ما با يار خود خوش بوده ايم
  • شماره ٥٢١: ما گرفتار غم و از خويشتن وامانده ايم
  • شماره ٥٢٢: باده در ره، ساقيا، تا جاي در جانش کنيم
  • شماره ٥٢٣: اي سفر کرده ز چشم و در دل و جاني مقيم
  • شماره ٥٢٤: گر گذر افتد ترا در کوي جانان، اي نسيم
  • شماره ٥٢٥: هر شبي چون ياد آن رخسار گلناري کنم
  • شماره ٥٢٦: بخت گويم نيست تا پيش تو سربازي کنم
  • شماره ٥٢٧: بخت اگر ياري دهد چون جان در آغوشش کنم
  • شماره ٥٢٨: منزل عشقت که من پوشيده در جان مي کنم
  • شماره ٥٢٩: سايه وارم هر شب از سوداي زلفت، چون کنم؟
  • شماره ٥٣٠: عزم آن دارم که از دل نقد جان بيرون کنم
  • شماره ٥٣١: يک سخن گر زان لب شکرفشان بيرون کشم
  • شماره ٥٣٢: ني مجال آن که او را از دل خود برکشم
  • شماره ٥٣٣: اي خوش آن شبها که من در ديده خوابي داشتم
  • شماره ٥٣٤: خرم آن روزي که من با دوست کاري داشتم
  • شماره ٥٣٥: ياد باد آن کز لبش هر لحظه جامي داشتم
  • شماره ٥٣٦: دوش من روي چو ماه آشنايي ديده ام
  • شماره ٥٣٧: من که دور از دوستان وز يار دور افتاده ام
  • شماره ٥٣٨: اين منم، يارب که با دلدار هم زانو شدم
  • شماره ٥٣٩: باز وقت آمد که من سر در پريشاني نهم
  • شماره ٥٤٠: نکنم ز عشق تو به که سر گناه دارم
  • شماره ٥٤١: شب من سيه شد از غم، مه من کجات جويم؟
  • شماره ٥٤٢: ز تو نعمت است و راحت لب شکرين و رو هم
  • شماره ٥٤٣: نفسي برون ندادم که حديث دل نگفتم
  • شماره ٥٤٤: وقت آنست که ما رو به خرابان نهيم
  • شماره ٥٤٥: عهدها را گه آن شد که ز سر تازه کنيم
  • شماره ٥٤٦: ما به کوي تو سگانيم و به راه تو خسيم
  • شماره ٥٤٧: فرخ آن روز که ديده بر رخت باز کنم
  • شماره ٥٤٨: اي خوش آن دم که سخنهاي تو در گوش کنم
  • شماره ٥٤٩: پيش روي تو حديث مه و جوزا نکنم
  • شماره ٥٥٠: من اگر بر در تو هر شبي افغان نکنم
  • شماره ٥٥١: بي تو جان رفت و به تن باز نيايد، چه کنم؟
  • شماره ٥٥٢: التفاتي به من آن ماه ندارد، چه کنم؟
  • شماره ٥٥٣: هر شب از دست غمت ديده و دل خون شودم
  • شماره ٥٥٤: سوي من بين که ز هجرت به گداز آمده ام
  • شماره ٥٥٥: بي تو اميد ندارم که زماني بزيم
  • شماره ٥٥٦: بخت برگشت ز من تا تو برفتي ز برم
  • شماره ٥٥٧: من و گنج غم و در سينه همان سيم تنم
  • شماره ٥٥٨: خرم آن روز که من آن رخ زيبا بينم
  • شماره ٥٥٩: يارب، آن روز بيابم که جمالت بينم
  • شماره ٥٦٠: حال خود باز بر آيين دگر مي بينم
  • شماره ٥٦١: مي گذشتي و به سويت نگران مي ديدم
  • شماره ٥٦٢: مدتي شد که نظر بر رخ ياري دارم
  • شماره ٥٦٣: گر چه از عقل و ديده و جان برخيزم
  • شماره ٥٦٤: کس بدين روز مبادا که من بد روزم
  • شماره ٥٦٥: دل آواره به جايي ست که من مي دانم
  • شماره ٥٦٦: دل صد پاره که صد جا گرهش بر بستم
  • شماره ٥٦٧: سبزه ها نو مي دمد بيرون رويم
  • شماره ٥٦٨: اي به چشم تو خمار و خواب هم
  • شماره ٥٦٩: اي رخت چون ماه و از مه بيش هم
  • شماره ٥٧٠: در فراقت زندگاني چون کنم؟
  • شماره ٥٧١: باز با درد جدايي چون کنم؟
  • شماره ٥٧٢: بر جمالت مبتلايم، چون کنم؟
  • شماره ٥٧٣: ميزني تو غمزه، من جان مي کنم
  • شماره ٥٧٤: راز دل پوشيده با جانان برم
  • شماره ٥٧٥: دوش رخ بر آستانش سوده ام
  • شماره ٥٧٦: هر شبي با گريه هاي خود خوشم
  • شماره ٥٧٧: توبه ديرينه را مي بشکنم
  • شماره ٥٧٨: دلبرا، در جان نشين، في العين هم
  • شماره ٥٧٩: از دو زلف تو شکن وام کنم
  • شماره ٥٨٠: خم آن طره دلبند کشم
  • شماره ٥٨١: گر سخن زان قد رعنا گويم
  • شماره ٥٨٢: روي تو ماه سما مي گوييم
  • شماره ٥٨٣: من عاشقم، نه رعنا، کز دوست کام خواهم
  • شماره ٥٨٤: ابر بهار باران، وين چشم خونفشان هم
  • شماره ٥٨٥: از دل پيام دارم، بر دوست چون رسانم
  • شماره ٥٨٦: جانا، بر آستانت روزي که جا بگيرم
  • شماره ٥٨٧: از دست دل بر آنم کز جان خود بشورم
  • شماره ٥٨٨: چون نآرم آنکه فارغ زان آشنا گريزم
  • شماره ٥٨٩: کاري چو برنيايد از آه صبح خيزم
  • شماره ٥٩٠: رفتيم ما و دل به يکي سو گذاشتيم
  • شماره ٥٩١: هر دم گذر به کوي و سرايي که ما کنيم
  • شماره ٥٩٢: هر شب به کوي وصل تو دزديده ره کنيم
  • شماره ٥٩٣: ما عافيت نثار ره درد کرده ايم
  • شماره ٥٩٤: رحمي که بر در تو غريب اوفتاده ام
  • شماره ٥٩٥: تا دامن از بساط جهان در کشيده ايم
  • شماره ٥٩٦: خيز، اي به دل نشسته که بيدل نشسته ايم
  • شماره ٥٩٧: بخرام تا به زير قدم پي سپر شويم
  • شماره ٥٩٨: مي خواستم که روزه گشايم نماز شام
  • شماره ٥٩٩: از طره تو جز ره سودا نيافتم
  • شماره ٦٠٠: عمرم گذشت و روي تو ديدن نيافتم
  • شماره ٦٠١: هرگز ز دور چرخ وفايي نيافتم
  • شماره ٦٠٢: شب تا به روز خون جگر نوش کرده ام
  • شماره ٦٠٣: اول به سينه بهر غمت جاي کرده ام
  • شماره ٦٠٤: هر شب فتاده بر در تو خاک در خورم
  • شماره ٦٠٥: تلخاب حسرت است هر آبي که من خورم
  • شماره ٦٠٦: امشب من آن نيم که فغان را فرو برم
  • شماره ٦٠٧: هر شب به دل تصور نازش فرو برم
  • شماره ٦٠٨: فرياد از اين جفا که من از يار مي کشم
  • شماره ٦٠٩: چون ناله بهر ديدنت از ناز برکشم
  • شماره ٦١٠: ني پاي آن که از سر کويت سفر کنم
  • شماره ٦١١: هر روز ديده بر ره ياد صبا نهم
  • شماره ٦١٢: با تو چه روز بود که من آشنا شدم؟
  • شماره ٦١٣: اي ديده، پاي شو که بر يار مي روم
  • شماره ٦١٤: دل داده ام به دلبر و جاني خريده ام
  • شماره ٦١٥: گر خود سخن ز زهره و از ماه بشنوم
  • شماره ٦١٦: رو زردي از من است ز چشم سيه گرم
  • شماره ٦١٧: اگر نه روي تو ببينم، به ماهتاب نبينم
  • شماره ٦١٨: کرشمه کردنت ار چه بلاست، باز ندارم
  • شماره ٦١٩: برفت عمر و به سوي خداي روي نکردم
  • شماره ٦٢٠: خراب کرد به يک بار خواب نرگس مستم
  • شماره ٦٢١: گذشت عمر و دمي در رخ تو سير نديدم
  • شماره ٦٢٢: اگر ز من بروي، تاب دوري تو ندارم
  • شماره ٦٢٣: کجايي، اي به فداي تو گشته جان و جهانم
  • شماره ٦٢٤: دلم ز دست تو خون شد، ندانم اين به که گويم؟
  • شماره ٦٢٥: بيار، ساقي، درياي بيکرانه به سويم
  • شماره ٦٢٦: نهفته خورد مي آن شوخ و منکر است به رويم
  • شماره ٦٢٧: غمم بکشت که از يار مانده ام، چه کنم؟
  • شماره ٦٢٨: برونم از دل پر خون نمي شوي، چه کنم؟
  • شماره ٦٢٩: گذشت يار و نسازم به خوي او، چه کنم؟
  • شماره ٦٣٠: برابر لب او انگبين چگونه کنم؟
  • شماره ٦٣١: گر آشکار حديث نهان خويش کنم
  • شماره ٦٣٢: نه بخت آن که به سوي تو جان خويش کنم
  • شماره ٦٣٣: نه يار وعده بوس و کنار مي کندم
  • شماره ٦٣٤: من آن نيم که به عمر از وفاي خود بروم
  • شماره ٦٣٥: ببين که باز به دست تو اوفتاد دلم
  • شماره ٦٣٦: شکست پشت من از بار غم، چه چاره کنم؟
  • شماره ٦٣٧: گذشت باز بدين سوي ترک کج کلهم
  • شماره ٦٣٨: زبان نماند، ز لعلت سخن کجا يابم؟
  • شماره ٦٣٩: کجات جويم و گر جويمت، کجا يابم؟
  • شماره ٦٤٠: کدام سوي روم کز فراق امان يابم؟
  • شماره ٦٤١: به جان رسيدم و از دل خبر نمي يابم
  • شماره ٦٤٢: من آنچه دوش بدين جان مبتلا گفتم
  • شماره ٦٤٣: نبودي آن که منت دلنواز مي گفتم
  • شماره ٦٤٤: بيا که بهر تو جان در بلا گرو کردم
  • شماره ٦٤٥: توانم از همه خوبان نظر بگردانم
  • شماره ٦٤٦: خراب گشتم و با خويش بس نمي آيم
  • شماره ٦٤٧: منم که بي به تو صد گونه داغ مي سوزم
  • شماره ٦٤٨: همه شب از تو به ديوار خانه غم گويم
  • شماره ٦٤٩: رخي که بر کف پاي تو سيم تن مالم
  • شماره ٦٥٠: اگر چه از تو دل خسته و غمين دارم
  • شماره ٦٥١: نه يک دل، ار چه هزار است، آن او دانم
  • شماره ٦٥٢: نيامده ست به چشم آدمي بدين سانم
  • شماره ٦٥٣: چنين که غمزه خوبان نشست در کينم
  • شماره ٦٥٤: چو من ز دوست به داغ درونه خرسندم
  • شماره ٦٥٥: به ديده اي که ترا ديده ام نمي يارم
  • شماره ٦٥٦: به ديدنت که من خو گرفته مي آيم
  • شماره ٦٥٧: ما که در راه غم قدم زده ايم
  • شماره ٦٥٨: ما در اين شهر پاي بند توايم
  • شماره ٦٥٩: غم کشي چند يار خويش کنم
  • شماره ٦٦٠: خيز تا باده در پياله کنيم
  • شماره ٦٦١: هر شب از شوق جامه پاره کنم
  • شماره ٦٦٢: چون شکر زان دو لعل تر بکنم
  • شماره ٦٦٣: جان من از غمت چنان شده ام
  • شماره ٦٦٤: گر در وصل را گشاد دهيم
  • شماره ٦٦٥: تيغ برکش که تا ز سر برهيم
  • شماره ٦٦٦: گل دل تازه گردد از دم خم
  • شماره ٦٦٧: اين تويي تا به خواب مي بينم
  • شماره ٦٦٨: رويت، اي نازنين، که مي بينم
  • شماره ٦٦٩: دوش مي رفت و آه مي کردم
  • شماره ٦٧٠: دل به زلفت سپردم و رفتم
  • شماره ٦٧١: دل ز مهر تو در که پيوندم؟
  • شماره ٦٧٢: من اگر دوستت همي دارم
  • شماره ٦٧٣: اي وجود تو ديده جانم
  • شماره ٦٧٤: سحرگه که بيدار گرديده بودم
  • شماره ٦٧٥: من از دست دل دوش ديوانه بودم
  • شماره ٦٧٦: من آن ترک طناز را مي شناسم
  • شماره ٦٧٧: ز عشقت من خسته جان مي خراشم
  • شماره ٦٧٨: گذشت آن که من صبر و دين داشتم
  • شماره ٦٧٩: چو نام تو در نامه اي ديده ام
  • شماره ٦٨٠: بيا تا بي گل و صهبا نباشيم
  • شماره ٦٨١: بحل کن آن همه خونها که در غمت خوردم
  • شماره ٦٨٢: دوستان در ره دل سنگ گران است تنم
  • شماره ٦٨٣: گر رسم روزي به تو نوآشنايي ها کنم
  • شماره ٦٨٤: چون ز تو مي نتوانم که شکيبا باشم
  • شماره ٦٨٥: ز عشقت خواستم از جان و يک دم با تو ننشستم
  • شماره ٦٨٦: عاشق شدم، با يار بدعهد وغا کردم
  • شماره ٦٨٧: زين پس سر آن نيست که من زهد فروشم
  • شماره ٦٨٨: گر من به کمند تو گرفتار نباشم
  • شماره ٦٨٩: چون دولت آن نيست که پهلوي تو باشم
  • شماره ٦٩٠: عشقت نصيب من همه غم داد، درد هم
  • شماره ٦٩١: ماهي رود و من همه شب خواب ندانم
  • شماره ٦٩٢: درياب که من طاقت هجر تو ندارم
  • شماره ٦٩٣: ابر مي بارد و من بار سفر مي بندم
  • شماره ٦٩٤: مرا بين کاندرين حالت سر و سامان نمي خواهم
  • شماره ٦٩٥: باز اين دل من رو به که آورد، ندانم؟
  • شماره ٦٩٦: وقتي ازين پيش تر خوشدليي داشتيم
  • شماره ٦٩٧: بس به مويت اسير شد جانم
  • شماره ٦٩٨: از پس عمر شبي هم نفس يار شدم
  • شماره ٦٩٩: از آن لب مي وزد بويي و بوي خون ناب است اين
  • شماره ٧٠٠: غبار مشک مي خيزد، ندانم تا چه باد است اين؟
  • شماره ٧٠١: همي رفتي و مي گفتند اندر حسن فردست اين
  • شماره ٧٠٢: شب ست اين وه چه بي پايان و يا خود زلف يارست اين
  • شماره ٧٠٣: درآ، اي شاخ گل، خندان و مجلس را گلستان کن
  • شماره ٧٠٤: بهار آمد، ولي سرو گلستان چون توان کردن
  • شماره ٧٠٥: زهي رسم بناگوشت گل اندر سبزه پروردن
  • شماره ٧٠٦: مرا قامت چو چوگان است و سر چون گوي سرگردان
  • شماره ٧٠٧: شبي با ما خيال خويشتن را ميهمان گردان
  • شماره ٧٠٨: وصيت مي کنم، گر بشنود ابرو کمان من
  • شماره ٧٠٩: ندارم روزي از رويت به جز حيرت گه ديدن
  • شماره ٧١٠: مخند از درد من، جانا، نه بر بازي ست آه من
  • شماره ٧١١: با چون تو مهي يک شب گر خواب توان کردن
  • شماره ٧١٢: گيسوي ترا نسبت با شب نتوان کردن
  • شماره ٧١٣: يوسف چو رخت ماهي در خواب نديده ست اين
  • شماره ٧١٤: مبارک باد، ماه روزه داران!
  • شماره ٧١٥: خمار و خواب و چشم کافرش بين
  • شماره ٧١٦: برآمد ماه عيد از اوج گردون
  • شماره ٧١٧: شبي بخرام و مه را کار بشکن
  • شماره ٧١٨: خوش آمد با توام ديدار کردن
  • شماره ٧١٩: بر آن رويي که نتوان مي گرفتن
  • شماره ٧٢٠: نه بي يادت برآيد يک دم از من
  • شماره ٧٢١: روزي که به عالم است شب دان
  • شماره ٧٢٢: از همچو تويي بريد نتوان
  • شماره ٧٢٣: اي مير همه شکر فروشان
  • شماره ٧٢٤: زين خوش پسران و شکل ايشان
  • شماره ٧٢٥: اي آرزوي اميدواران
  • شماره ٧٢٦: سر مست رود چو در گلستان
  • شماره ٧٢٧: تا از بر تو جدا شدم من
  • شماره ٧٢٨: جانا، گذري به بوستان کن
  • شماره ٧٢٩: يک دم فراموشم نه اي، گر چه نياري ياد من
  • شماره ٧٣٠: سوداي خوبان کم نشد، زين جان غم فرسود من
  • شماره ٧٣١: ماهي گذشت و شب نخفت اين ديده بيدار من
  • شماره ٧٣٢: ماه هلال ابروي من عقل مرا شيدا مکن
  • شماره ٧٣٣: مانا که بگشايد دلم، بندي ز گيسو باز کن
  • شماره ٧٣٤: هر مجلسي و ساقيي، من در خمار خويشتن
  • شماره ٧٣٥: خوني ز چشمم مي رود، در انتظار کيست اين؟
  • شماره ٧٣٦: آمد بهار، اي يار من، بشکفت گلها در چمن
  • شماره ٧٣٧: بالاي تست اين پيش من يا سرو بستا نيست اين
  • شماره ٧٣٨: ز اندازه بگذشت آرزو، طاقت ندارم بيش از اين
  • شماره ٧٣٩: خواهي دلا، فردوس جان، رخسار جانان را ببين
  • شماره ٧٤٠: خواب ز چشم من بشد، چشم تو بست خواب من
  • شماره ٧٤١: آفت زهد و توبه شد ترک شرابخوار من
  • شماره ٧٤٢: گر چه ز خوي نازکت سوخته گشت جان من
  • شماره ٧٤٣: تنگ نبات چون بود، لب بگشا که هم چنين
  • شماره ٧٤٤: رفتي و شد بي تو جانم زار، باز آي و ببين
  • شماره ٧٤٥: آخر، اي خود بين من، روزي به غمخواري ببين
  • شماره ٧٤٦: آن کلاه کج بر آن سرو بلند او ببين
  • شماره ٧٤٧: صبح دولت مي دمد يا خود رخ جانانست اين
  • شماره ٧٤٨: اي به کويت هر سحرگه جاي تنها ماندگان
  • شماره ٧٤٩: باش تا مشکت ز برگ ياسمين آيد برون
  • شماره ٧٥٠: دوش سرمست آن نگار نازنين آمد برون
  • شماره ٧٥١: نام گل بردن به پيشت بر زبان آيد گران
  • شماره ٧٥٢: عافيت را در همه عالم نمي يابم نشان
  • شماره ٧٥٣: آن که فصل گل همي گويند، اينک آمد آن
  • شماره ٧٥٤: جان من از بيدلان، آخر گهي يادي بکن
  • شماره ٧٥٥: چشم را در ملک خوبي شحنه بيداد کن
  • شماره ٧٥٦: عاشقان را گه گهي از رخ نوايي تازه کن
  • شماره ٧٥٧: ترک من بر عزم رفتن تير در ترکش مکن
  • شماره ٧٥٨: ناز در چشم و کرشمه در سر ابرو مکن
  • شماره ٧٥٩: بي وفا يارا، چنين هم بي وفاداري مکن
  • شماره ٧٦٠: تا کي، اي مه روي، کين انگيختن؟
  • شماره ٧٦١: خويش را در کوي بي خويشي فگن
  • شماره ٧٦٢: عمر برفت و نرفت عشق ز سوداي من
  • شماره ٧٦٣: اي دل، از آنها که رفت، گر بتواني مکن
  • شماره ٧٦٤: از شب گيسوي تست روشني روز من
  • شماره ٧٦٥: اي دل، به چشم عبرت نظاره جهان کن
  • شماره ٧٦٦: يک ره ز در برون آ، قصد هزار جان کن
  • شماره ٧٦٧: تا چند کوشي آخر در خون بيگناهان
  • شماره ٧٦٨: اي دور مانده از نظر دورماندگان
  • شماره ٧٦٩: اي تيغ بر کشيده چو مردم کشندگان
  • شماره ٧٧٠: اي بي خبر، ز ديده بي خواب عاشقان
  • شماره ٧٧١: اي باد، بوي يار بدين مبتلا رسان
  • شماره ٧٧٢: برداشتن نظر ز نگاري نمي توان
  • شماره ٧٧٣: بنشست عشق يار به جانم چنان درون
  • شماره ٧٧٤: دل مي بري و در خم مو مي کني، مکن
  • شماره ٧٧٥: اي ديده، بيش در رخ جانان نظر مکن
  • شماره ٧٧٦: عزم برون چو مست خماري شوي، مکن
  • شماره ٧٧٧: اي دل، ز وعده کج آن شوخ ياد کن
  • شماره ٧٧٨: اي دل، علم به ملک قناعت بلند کن
  • شماره ٧٧٩: جانا، شبي به کوي غريبان مقام کن
  • شماره ٧٨٠: امروز باز شکل دگرگشت يار من
  • شماره ٧٨١: باز آمد آن که سوخته اوست جان من
  • شماره ٧٨٢: اي بوده در قفاي تو دايم دعاي من
  • شماره ٧٨٣: کم زان که جان به کوي تو دانيم سوختن
  • شماره ٧٨٤: خوش است ميکده، ساقي، به روي همنفسان
  • شماره ٧٨٥: رو، اي صبا و سلامم به دلنواز رسان
  • شماره ٧٨٦: نظر چگونه توان در همه جهان کردن؟
  • شماره ٧٨٧: صواب نيست به تو فکر حور عين کردن
  • شماره ٧٨٨: ميسر ار شود از چون تو نخل برخوردن
  • شماره ٧٨٩: چنين که بي تو زمان نمي توان بودن
  • شماره ٧٩٠: اگر بخواهمش آن روي دلستان ديدن
  • شماره ٧٩١: ز زلف تو کمر فتنه بر ميان بستن
  • شماره ٧٩٢: دلم که سوخت ز عشقش چراغ جان من است آن
  • شماره ٧٩٣: بيار ساقي و جام شراب در گردان
  • شماره ٧٩٤: دريغ صحبت ديرينه وفاداران
  • شماره ٧٩٥: آخر نگاهي بر حال ما کن
  • شماره ٧٩٦: سبزه همان و گل و صحرا همان
  • شماره ٧٩٧: روي ترش کرده به ياران مبين
  • شماره ٧٩٨: اي سمن نامه وفا بستان
  • شماره ٧٩٩: عالم از جام لب خراب مکن
  • شماره ٨٠٠: گواه جبين است بر درد من
  • شماره ٨٠١: دل شکيبا نمي توان کردن
  • شماره ٨٠٢: من خسته را ز آن خود کن، ببين
  • شماره ٨٠٣: چه کنم کز دل من آن صنم آيد بيرون
  • شماره ٨٠٤: اي شکل و بالايت بلا، از بهر جان مردمان
  • شماره ٨٠٥: چه بلاست از دو چشمت نظر نياز کردن
  • شماره ٨٠٦: گر ز شوخي نيستت پرواي من
  • شماره ٨٠٧: يار بي فرمان و دل هم همچنان
  • شماره ٨٠٨: همي ريزي به بازي خون ياران




جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است