کتابخانه فارسی
/
ديوان امير خسرو
/
غزليات - بخش دوم
/
شماره ٧٨٢: اي بوده در قفاي تو دايم دعاي من
شماره ٧٨٢: اي بوده در قفاي تو دايم دعاي من
اي بوده در قفاي تو دايم دعاي من
بيگانگي مکن که شدي آشناي من
دست از جفا بدار، وگرنه دعا کنم
تا داد من ز تو بستاند خداي من
گر من دعا کنم به سحرگاه، واي تو
گر دست من نگيري، صد بار واي من
تو از براي عشقي و عشق از براي تو
من از براي دردم و درد از براي من
تو پادشاه حسني و خسرو گداي تو
اي جان، بگو که کيست فقير و گداي من؟
جستجو در مطالب سایت