اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان امير خسرو / غزليات - بخش دوم / شماره ٤١٥: دل رفت ز تن بيرون دلدار همان در دل

شماره ٤١٥: دل رفت ز تن بيرون دلدار همان در دل

دل رفت ز تن بيرون دلدار همان در دل
افتاد سخن در جان گفتار همان در دل
گفتم بکنم يادش ماند که بماند جان
شد کيسه همه خالي طرار همان در دل
يک شهر پر از خوبان ده باغ پر از گلها
صد جاي نهم ديده، دلدار همان در دل
قربان شومي بهرش کافزون شودي عمرش
با جان خود اين خواهم، با يار همان در دل
ني بگسلم از مويش کز شرم مسلماني
تن را به نماز آرم، زنار همان در دل
در کعبه و بتخانه هر جا که رود خسرو
دل باد ز تو بدخو، ديدار همان در دل

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است