کتابخانه فارسی
/
ديوان امير خسرو
/
غزليات - بخش سوم
/
شماره ٨٠: همي گويم که وقتي، ز آن مشتاقان مجنون شو
شماره ٨٠: همي گويم که وقتي، ز آن مشتاقان مجنون شو
همي گويم که وقتي، ز آن مشتاقان مجنون شو
تو، نافرمان بدخو را نمي گويم که اکنون شو
چه حاجت نامه هاي درد ما را مهر و اکردن
ببين عنوان خون آلوده و بر حرف مضمون شو
من امشب جان شيرين در سر و کار وفا کردم
تو در دولت بمان جاويد هر روزي بر افزون شو
بده سر جرعه و درکش ز جام شوق، اي زاهد
پس آنگه پاي کوبان پيش آن لبهاي ميگون شو
به ديوار خرابات اوفگندم خرقه رسمي
حلالت کردم، اي دزد، از درون بستان و بيرون شو
مسافر مي شود مهمان و دل همراه او، اي جان
هنوز او فرصتي دارد تو باري پيش ازو خون شو
نيايد عاقلان را، خسروا، سوداي تو باور
گر اين را محرمي خواهي، به گورستان مجنون شو
جستجو در مطالب سایت