کتابخانه فارسی
/
ديوان خواجوي کرماني
/
غزليات - قسمت دوم
/
شماره ١٠١: مگر بديده مجنون نظر کني ورني
شماره ١٠١: مگر بديده مجنون نظر کني ورني
مگر بديده مجنون نظر کني ورني
چگونه در نظر آيد جمال طلعت ليلي
حديث حسنت و ادراک هر کسي بحقيقت
جمال يوسف مصريست پيش ديده اعمي
مقيم طور محبت ز شوق باز نداند
شعاع آتش مهر از فروغ نور تجلي
کمال معجزه حسن بين که غايت سحرست
شکنج زلف چو ثعبان نهاده بر کف موسي
حکايتيست ز حسنت جمال لعبت چيني
نمونه ئيست ز نقشت نگارخانه ماني
رخ منور و خال سياهت آتش و هندو
خط معنبر و زلف کژت زمرد و افعي
کجا بصورت و معني بچشم عقل درآئي
که هست حسن و جمالت وراي صورت و معني
چو حسن منظر و بالاي دلفريب تو بينند
که التفات نمايد بحور و جنت و طوبي
بجام باده صافي بشوي جامه صوفي
چرا که باده نشاند غبار توبه و تقوي
چو چشم مست تو فتوي دهد که باده حلالست
بريز خون صراحي چه حاجتست بفتوي
بياد لعل تو خواجو چو در محاوره آيد
کند بمنطق شيرين بيان معجز عيسي
جستجو در مطالب سایت