کتابخانه فارسی
/
ديوان شاه نعمت الله ولي
/
غزل ها - قسمت اول
/
شماره ٥٩١: عشق او با جان ما پيوسته شد
شماره ٥٩١: عشق او با جان ما پيوسته شد
عشق او با جان ما پيوسته شد
زنده آمد دل از آن پيوسته شد
آب چشم ما به گلشن رو نهاد
غنچه گشت و خوش خوشي گلدسته شد
مرغ دل در دام زلف او فتاد
سرنهاد و مو به مو پابسته شد
عشق سرمست است مي گردد به ذوق
عقل مخمور است از آن دل خسته شد
تا به او پيوست جان من تمام
از همه کون و مکان خوش رسته شد
در دل من غير او را راه نيست
خانه خالي ورا در بسته شد
نعمت الله عاشقانه جان بداد
رند سرمست از جهان وارسته شد
جستجو در مطالب سایت