کتابخانه فارسی
/
ديوان شاه نعمت الله ولي
/
غزل ها - قسمت اول
/
شماره ٦٣٦: همه در بحر بي کران غرقند
شماره ٦٣٦: همه در بحر بي کران غرقند
همه در بحر بي کران غرقند
چون حبابند و اين و آن غرقند
غرق آبند و آب مي جويند
از ازل تا ابد چنان غرقند
تن ما چون حباب و جان موج است
عشق بحر است و عاشقان غرقند
کشتي ما کجا رسد به کنار
ناخدايان در اين ميان غرقند
بحر در جوش و باده در کار است
بر چه باشد که بحريان غرقند
هفت دريا درين محيط وجود
ديده ايم و يکان يکان غرقند
رند دريا دلي است سيد ما
سيد و بنده جاودان غرقند
جستجو در مطالب سایت