اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان شاه نعمت الله ولي / غزل ها - قسمت اول / شماره ٧٦١: گر در طلب اوئي ناگه ببرت آيد

شماره ٧٦١: گر در طلب اوئي ناگه ببرت آيد

گر در طلب اوئي ناگه ببرت آيد
ورد گرد درش گردي او در بتو بگشايد
گر آينه روشن اندر نظرش آري
تمثال جمال او در آينه بنمايد
آن به که تو عمر خود در عشق کني صرفش
چون عمر عزيز تو پيوسته نمي پايد
اي عقل تو مخموري ما عاشق سرمستيم
در مجلس سرمستان وعظ تو نمي بايد
در هر چه نظر کردم چون اوست که مي بينم
اقرار به او دارم انگار نمي شايد
تا نور جمال او در ديده ما بنمود
نوري بجز آن نورش در ديده نمي آيد
گفتار خوش سيد هر کسي که بخواند خوش
آن بزم ملوکانه مستانه بيارايد

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است