اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان شاه نعمت الله ولي / غزل ها - قسمت دوم / شماره ١٢: آفتابي رخ نموده بي غبار

شماره ١٢: آفتابي رخ نموده بي غبار

آفتابي رخ نموده بي غبار
گنج پنهان بود گشته آشکار
آينه بيحد نماينده يکي
آن يکي در هر يکي خوش مي شمار
چشم عالم روشن است از نور او
خوش خيالي نقش بسته پرنگار
رند سرمستيم در کوي مغان
با خمار اين و آن ما را چه کار
راه ياران را کراني هست نيست
جاودان مي رو درين ره مردوار
ذوق اگر داري درآ در ميکده
عشق مي بازي دمي با ما برآر
صورت و معني است ما را در ميان
نعمت الله است ما را در کنار

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است