کتابخانه فارسی
/
ديوان شاه نعمت الله ولي
/
غزل ها - قسمت دوم
/
شماره ١١٧: گر فسرده نيستي گرمانه باش
شماره ١١٧: گر فسرده نيستي گرمانه باش
گر فسرده نيستي گرمانه باش
عاقلي، ور عاشقي ديوانه باش
آشنائي گر کني با عاشقان
عاشقانه از خرد بيگانه باش
عشق بحر بيکران است اي پسر
گر به دريا مي روي مردانه باش
زاهد مغرور و کنج صومعه
تو مقيم گوشه ميخانه باش
عشق دريا صورت تو چون صدف
معنيت جو طالب دردانه باش
شمع عشقش آتشي در ما فکند
ذوق اگر داري بيا پروانه باش
تن رها کن جان به جانانه سپار
نعمت الله را بجو جانانه باش
جستجو در مطالب سایت