اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان شاه نعمت الله ولي / غزل ها - قسمت دوم / شماره ٣٣٦: دل در آن زلف پر شکن بستيم

شماره ٣٣٦: دل در آن زلف پر شکن بستيم

دل در آن زلف پر شکن بستيم
لاجرم باز توبه بشکستيم
مدتي عقل دردسر مي داد
عشق آمد ز عقل وارستيم
خلوت ديده را صفا داديم
با خيال نگار بنشستيم
ما ز خود فاني و به او باقي
ما به خود نيست و به او هستيم
جان ما راست ذوق پيوسته
جان به جانان خويش پيوستيم
عقل مخمور را چه کار اينجا
ما حريفان رند سرمستيم
بندگانه به خدمت سيد
کمري بر ميان جان بستيم

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است