اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان صائب / غزليات - قسمت دوم / شماره ٦١٢: ريخت دندان و هواي مي و پيمانه بجاست

شماره ٦١٢: ريخت دندان و هواي مي و پيمانه بجاست

ريخت دندان و هواي مي و پيمانه بجاست
مهره برچيده شد و بازي طفلانه بجاست
دل سياه است اگر گشت بناگوش سفيد
پا اگر نيست بجا، لغزش مستانه بجاست
خارخاري به دل از عمر سبکرو مانده است
مشت خار و خسي از سيل به ويرانه بجاست
آسيا گر چه برآورد ز بنيادش گرد
هوس نشو و نما در گره دانه بجاست
نسبت شوق به هجران و وصال است يکي
رفت ايام گل و شورش ديوانه بجاست
يار نوخط شد و آغاز جنون است مرا
شمع خاموش شد و گرمي پروانه بجاست
چشم من بر در و ديوار حرم افتاده است
نگذارند مرا گر به صنمخانه، بجاست
گر چه در خواب گران عمر سر آمد صائب
همچنان رغبت شيريني افسانه بجاست

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است