اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان صائب / غزليات - قسمت پنجم / شماره ٧٧٧: گرسنه چشم کجا سير از نوال شود

شماره ٧٧٧: گرسنه چشم کجا سير از نوال شود

گرسنه چشم کجا سير از نوال شود
که بر حريص لب نان لب سؤال شود
به خار و خس نتوان سير کرد آتش را
که حرص خواجه يکي صد ز جمع مال شود
ز خون صيد حرم رنگ تيغ او نگرفت
کجا به گردن او خون من وبال شود
مريز آب رخ خود که در کنار محيط
صدف ز بي گهريها کف سؤال شود
نرفت زنگ ملال از دلم به باده ناب
ز آب سبزه محال است پايمال شود
اميدها به خطش داشتم ندانستم
که روز من شب ازان عنبرين هلال شود
غرور حسن ز خط بيش شد که دارد ياد
که حاکم از رقم عزل مستمال شود
کسي که خيمه برون زد ز خويش چون مجنون
سياه خيمه اش از ديده غزال شود
تأمل آينه فکر را کند روشن
که آب صائب از استادگي زلال شود

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است