اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان قاآني / غزليات / شماره ٤٣: پير مغان جام ميم داد دوش

شماره ٤٣: پير مغان جام ميم داد دوش

پير مغان جام ميم داد دوش
از دو جهان بانگ برآمد که نوش
مي روي و از عقبت مي رود
جان و تن و دين و دل و عقل و هوش
رفتي و برخاست فغانم ز دل
آمدي از راه و نشستم خموش
بر من و ياران شب يلدا گذشت
بس که ز زلف تو سخن رفت دوش
آب دو چشمم همه عالم گرفت
و آتش جانم ننشيند ز جوش
کاش بسازند ز خاکم سبو
بو که حريفان بکشندم به دوش
سرد شد از حکمت ناصح دلم
کاتش من بيند و گويد مجوش
تا به جمال تو گشوديم چشم
از سخن خلق ببستيم گوش
ناصح از آن چهره نپوشيم چشم
گر تو تواني نطر از ما بپوش
رعد بنالد ز تجلي برق
از تو کنون جلوه و از ما خروش
پرده دعوي بدرد دست غيب
گر نبود فضل خدا عيب پوش
ناله قاآني اگر بشنود
از جگر سنگ برآيد خروش

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است