کتابخانه فارسی
/
ديوان محتشم کاشاني
/
غزليات
/
شماره ٢٩٧: خموشيت گره افکند در دل همه کس
شماره ٢٩٧: خموشيت گره افکند در دل همه کس
خموشيت گره افکند در دل همه کس
بگو حديثي و بگشاي مشکل همه کس
بدان که هر نظري قابل جمال تو نيست
مکن چو آينه خود را مقابل همه کس
رخي که بال ملک را خطر ز شعله اوست
روا بود که شود شمع محفل همه کس
عداوتم به دل کاينات داده قرار
محبتي که سرشتست در دل همه کس
زمانه گشت پرآشوب و من به اين خوش دل
که از خيال تو خالي شود دل همه کس
زرشک مايل مرگم که از غلط کاريست
به غير محتشم آن سرو مايل همه کس
جستجو در مطالب سایت