اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان محتشم کاشاني / غزليات

غزليات

  • شماره ١: اي گوهر نام تو تاج سر ديوان ها
  • شماره ٢: فرمود مرا سجده خويش آن بت رعنا
  • شماره ٣: حوصله کو که دل دهم عشق جنون فزاي را
  • شماره ٤: هرزه نقاب رخ مکن طره نيم تاب را
  • شماره ٥: اي نگهت تيغ تيز غمزه غماز را
  • شماره ٦: نشانده شام غمت گرد دل سپاهي را
  • شماره ٧: درهمي گرم غضب کرده نگاه که تو را
  • شماره ٨: گر به تکليف لب جام به لب سوده تو را
  • شماره ٩: شوم هلاک چو غيري خورد خدنگ تو را
  • شماره ١٠: تا همتم به دست طلب زد در بلا
  • شماره ١١: چو افکنده ببيند در خون تنم را
  • شماره ١٢: مالک المک شوم چون ز جنون هامون را
  • شماره ١٣: چو دي ز عشق من آگه شد و شناخت مرا
  • شماره ١٤: من از رغم غزالي شهسواري کرده ام پيدا
  • شماره ١٥: صبح آن که داشت پيش تو جام شراب را
  • شماره ١٦: درخشان شيشه اي خواهم مي رخشان در و پيدا
  • شماره ١٧: اگر دل بر صف مژگان سياهي مي زند خود را
  • شماره ١٨: به صد انديشه افکند امشبم آن تيز ديدنها
  • شماره ١٩: شوق درون به سوي دري مي کشد مرا
  • شماره ٢٠: بگو اي باد آن سر خيل رعنا پادشاهان را
  • شماره ٢١: برين در مي کشند امشب جهان پيما سمندي را
  • شماره ٢٢: روزگاري که رخت قبله جان بود مرا
  • شماره ٢٣: گر بهم مي زدم امشب مژه پر نم را
  • شماره ٢٤: مبين به چشم کم اي شوخ نازنين ما را
  • شماره ٢٥: چو بر زندانيان راني سياست ياد کن ما را
  • شماره ٢٦: کسي ز روي چنان منع چون کند ما را
  • شماره ٢٧: شب که ز گريه مي کنم دجله کنار خويش را
  • شماره ٢٨: بر رخ پر عرق مکش سنبل نيم تاب را
  • شماره ٢٩: جهان آرا شدي چون ماه و ننمودي به من خود را
  • شماره ٣٠: گشته در راهت غبار آلود روي زرد ما
  • شماره ٣١: که زد بر ياري ما چشم زخمي اي چنين يارا
  • شماره ٣٢: عجب گيرنده راهي بود در عاشق ربائيها
  • شماره ٣٣: زلف و قد راست اي بت سرکش چشم و رخت راست اي گل رعنا
  • شماره ٣٤: با چنين جرمي نراندم از دل ويران تو را
  • شماره ٣٥: به افسون محو کردي شکوه هاي بيکرانم را
  • شماره ٣٦: اي ز دل رفته که دي سوختي از ناز مرا
  • شماره ٣٧: بعد هزار انتظار اين فلک بي وفا
  • شماره ٣٨: چنين است اقتضا رعنائي قد بلندش را
  • شماره ٣٩: بزم پر فتنه از آن طرز نگاهست امشب
  • شماره ٤٠: رخش در غير و چشم التفاتش در من است امشب
  • شماره ٤١: خيالش را به نوعي انس در جان من است امشب
  • شماره ٤٢: وصلم نصيب شد ز مددکاري رقيب
  • شماره ٤٣: برشکن طرف کله چون بفکني از رخ نقاب
  • شماره ٤٤: ديشبش در خواب ديدم با رخ چون آفتاب
  • شماره ٤٥: همچو شمعم هست شبها بي رخ آن آفتاب
  • شماره ٤٦: حسن روزافزون نگر کان خسرو زرين طناب
  • شماره ٤٧: نامسلمان پسري خون دلم خورد چو آب
  • شماره ٤٨: نيست امروز شکست دلم از چشم پرآب
  • شماره ٤٩: حرف عشقت مگر امشب ز يکي سرزده است
  • شماره ٥٠: رفته مهر از شکرت در شکرستان تو کيست
  • شماره ٥١: با رقيب آمد و اين غمکده را در زد و رفت
  • شماره ٥٢: اي گل امروز اداهاي تو بي چيزي نيست
  • شماره ٥٣: دلت امروز به جا نيست دگر چيزي هست
  • شماره ٥٤: گوي ميدان محبت سر اهل نظر است
  • شماره ٥٥: کمر به کين تو اي دل چو يار جاني بست
  • شماره ٥٦: چو ناز او به ميان تيغ دلستاني بست
  • شماره ٥٧: کدام سرو ز سنبل نهاده بند به پايت
  • شماره ٥٨: با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نيست
  • شماره ٥٩: به قصد جان من در جلوه آمد قد رعنايت
  • شماره ٦٠: اين چه چوگان سر زلف و چه گوي ذقن است
  • شماره ٦١: پاي يکي به علت ادبار نارواست
  • شماره ٦٢: با من بدي امروز زاطوار تو پيداست
  • شماره ٦٣: دوستم با تو به حدي که ز حد بيرونست
  • شماره ٦٤: گرچه بيش از حد امکان التفات يار هست
  • شماره ٦٥: هلالي بودي اول صد بلند اختر هوادارت
  • شماره ٦٦: آن چه هر شب بگذرد از چرخ فرياد منست
  • شماره ٦٧: کنون که خنجر بيداد يار خونريز است
  • شماره ٦٨: نخل قد خم گشته که پرورده دردست
  • شماره ٦٩: حسن که تابان ز سراپاي توست
  • شماره ٧٠: مهر که سرگرم مه روي توست
  • شماره ٧١: شب يلداي غمم را سحري پيدا نيست
  • شماره ٧٢: به عزم رقص چو آن فتنه زمين برخاست
  • شماره ٧٣: زانطره دل سوي ذقنت رفته رفته رفت
  • شماره ٧٤: بي پرده برآئي چو به صحراي قيامت
  • شماره ٧٥: بس که مجنون الفتي با مردم دنيا نداشت
  • شماره ٧٦: امشب دگر حريف شرابت که بوده است
  • شماره ٧٧: باز اين چه زلف از طرف رخ نمودن است
  • شماره ٧٨: اي پري غم نيست گر مثل منت ديوانه ايست
  • شماره ٧٩: ناله چندان ز دلم راه فلک دوش گرفت
  • شماره ٨٠: روي تو که اختر زمين است
  • شماره ٨١: چو هجر راه من تشنه در سراب انداخت
  • شماره ٨٢: خاست غوغائي و زيبا پسري آمد و رفت
  • شماره ٨٣: زخم جفاي يار که بر سينه مرهم است
  • شماره ٨٤: امشب اي شمع طرب دوست که همخانه توست
  • شماره ٨٥: چابکسواري آمد و لعبي نمود و رفت
  • شماره ٨٦: بر درت کانجا سياست مانع از داد من است
  • شماره ٨٧: بي تصرف حسن را در هيچ دل تاثير نيست
  • شماره ٨٨: گرچه پاي بندي عشق تو بي زنجير نيست
  • شماره ٨٩: هرچند خون عاشق بي دل حلال نيست
  • شماره ٩٠: در ظل همائي که بر او ميل جهاني است
  • شماره ٩١: خاطري جمع ز شبه آن که تو ميداني داشت
  • شماره ٩٢: گر با توام ز ديدن غيرم گزير نيست
  • شماره ٩٣: منتظري عمرها گر بگذاري نشست
  • شماره ٩٤: آينه جان به جز آن روي نيست
  • شماره ٩٥: درين کز دل بدي با من شکي نيست
  • شماره ٩٦: حسن پري جلوه کرد ديو جنونم گرفت
  • شماره ٩٧: چون دم جان دادنم آهي ز جانان برنخاست
  • شماره ٩٨: آن شاه ملک دل ستم از من دريغ داشت
  • شماره ٩٩: تير او تا به سرا پرده دل ماوا داشت
  • شماره ١٠٠: فغان که همسفر غير شد حبيب و برفت
  • شماره ١٠١: بردوش آن قدر دل من بار غم گرفت
  • شماره ١٠٢: شهريار من مرا پابست هجران کرد و رفت
  • شماره ١٠٣: گفتمش تير تو خواهد به دل زار نشست
  • شماره ١٠٤: چون تو سروي در جهان اي نازنين اندام نيست
  • شماره ١٠٥: با خط آن سلطان خوبان را جمالي ديگر است
  • شماره ١٠٦: نقد غمت که حاصل دنيا و دين ماست
  • شماره ١٠٧: داغ بر دست خود آن شوخ چو در صحبت سوخت
  • شماره ١٠٨: گرچه قرب درگهت حدمن مهجور نيست
  • شماره ١٠٩: خط ز رخت سر کشيد سرکشي اي گل بس است
  • شماره ١١٠: گل چهره اي که مرغ دلم صيد دام اوست
  • شماره ١١١: آهوي چشم بتان چشم تو را نخجير است
  • شماره ١١٢: تو را بسوي رقيبان گذار بسيار است
  • شماره ١١٣: از عاشقان حوالي آن خانه پر شده است
  • شماره ١١٤: زان آستان که قبله ارباب دولت است
  • شماره ١١٥: يارم طريق سرکشي از سر گرفت و رفت
  • شماره ١١٦: هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نيست
  • شماره ١١٧: دوست با من دشمن و با دشمن من گشته دوست
  • شماره ١١٨: آن که بزم غير را روشن چو گلشن کرده است
  • شماره ١١٩: درهم است آن بت طناز نمي دانم چيست
  • شماره ١٢٠: بود شهري و مهي آن نيز محمل بست و رفت
  • شماره ١٢١: نهال گلشن دل نخل نو رسيده اوست
  • شماره ١٢٢: آن که آيينه صنع از روي نيکوي تو ساخت
  • شماره ١٢٣: رخت که صورت صنع آشکار از آن پيداست
  • شماره ١٢٤: يگانه اي در دل مي زند به دست ارادت
  • شماره ١٢٥: بعد چندين انتظار آن مه به خاک ما گذشت
  • شماره ١٢٦: گرچه بر رويم در لطف از توجه بازداشت
  • شماره ١٢٧: اي در درون جان ز دل من کرانه چيست
  • شماره ١٢٨: مطرب بگو که اين تري و اين ترانه چيست
  • شماره ١٢٩: حکمي که همچو آب روان در ديار اوست
  • شماره ١٣٠: زهي گشوده کمند بلا سلاسل مويت
  • شماره ١٣١: گر بداني که گرفتار کمندت دل کيست
  • شماره ١٣٢: مدعي که آتش اعراض فروزنده توست
  • شماره ١٣٣: دور بر بسترم از هجر تو رنجور انداخت
  • شماره ١٣٤: زين نقش خانه کي من ديوانه جويمت
  • شماره ١٣٥: دادم از دست برون دامن دلبر به عبث
  • شماره ١٣٦: سالها از پي وصل تو دويدم به عبث
  • شماره ١٣٧: زهي طغيان حسنت بر شکيب کار من باعث
  • شماره ١٣٨: درختان تا شوند از باد گاهي راست گاهي کج
  • شماره ١٣٩: اغيار را به صحبت جانان چه احتياج
  • شماره ١٤٠: گلخنيان تو را نيست به بزم احتياج
  • شماره ١٤١: گر به دردم نرسد آن بت غافل چه علاج
  • شماره ١٤٢: زهي ز تو دل ناوک سزاي من مجروح
  • شماره ١٤٣: دوش گفتند سخنها ز زبان تو صريح
  • شماره ١٤٤: به زبان خرد اين نکته صريح است صريح
  • شماره ١٤٥: غير مگذار که در بزم تو آيد گستاخ
  • شماره ١٤٦: اي تو مجموعه شوخي و سراپاي تو شوخ
  • شماره ١٤٧: آه از آن لحظه که مجلس به غضب در شکند
  • شماره ١٤٨: از جيب حسن سرو قدي سر بدر نکرد
  • شماره ١٤٩: به پيش اختر حسن تو مهر تاب ندارد
  • شماره ١٥٠: گر از جمال جهانتاب او نقاب کشند
  • شماره ١٥١: به خاکم آن بت اگر با رقيب درگذر آيد
  • شماره ١٥٢: هيچ ميگويي اسيري داشتم حالش چه شد
  • شماره ١٥٣: آخر اي پيمان گسل ياران به ياران اين کنند
  • شماره ١٥٤: جدائي تو هلاکم ز اشتياق تو کرد
  • شماره ١٥٥: عرق از برگ گل انگيختنش را نگريد
  • شماره ١٥٦: مهي که شمع رخش نور ديده من بود
  • شماره ١٥٧: ديشب که بر لبت لب جام شراب بود
  • شماره ١٥٨: امشب که چشم مست تو در مهد خواب بود
  • شماره ١٥٩: ز بس کان جنگجو را احتراز از صلح من باشد
  • شماره ١٦٠: بهترين طاقي که زير طاق گردون بسته اند
  • شماره ١٦١: فضاي کلبه فقر آن قدر صفا دارد
  • شماره ١٦٢: خبر از رفتن آن سرو روانم مدهيد
  • شماره ١٦٣: روزگاري رفت و از ما نامدت يک بار ياد
  • شماره ١٦٤: گر شود پامال هجر اين تن همان گيرم نبود
  • شماره ١٦٥: يک دم اي سرو ز غمهاي تو آزاد که بود
  • شماره ١٦٦: جز من آن کس که به وصل تو نشد شاد که بود
  • شماره ١٦٧: در شکار امروز صيد آهوان او که بود
  • شماره ١٦٨: دي ز شوخي بر من آن توسن دوانيدن چه بود
  • شماره ١٦٩: دي به شيرين عشوه هر دم سوي من ديدن چه بود
  • شماره ١٧٠: عجب که دولت من بي بقائي نکند
  • شماره ١٧١: شبي که بر دلم آن ماه پاره مي گذرد
  • شماره ١٧٢: ز خواب ديده گشاد وز رخ نقاب کشيد
  • شماره ١٧٣: تني زلال وش آن سرو گل قبا دارد
  • شماره ١٧٤: چو تير غمزه افکندي به جان ناتوان آمد
  • شماره ١٧٥: دست به دست همچو گل آن بت مست مي رود
  • شماره ١٧٦: بي وفا يارا وفا و ياريت معلوم شد
  • شماره ١٧٧: کمان ناز به زه نازنين سوار من آمد
  • شماره ١٧٨: غمزه اش دست چو بر غارت جان بگشايد
  • شماره ١٧٩: چو يار تيغ ستيز از نيام کين بدر آرد
  • شماره ١٨٠: کدام صحبت پنهان تو را چنين دارد
  • شماره ١٨١: ديگر که هواي گل خود روي تو دارد
  • شماره ١٨٢: خدا اگر چه ز پاکان دعا قبول کند
  • شماره ١٨٣: که گمان داشت که روزي تو سفر خواهي کرد
  • شماره ١٨٤: سرو خرامان من طره پريشان رسيد
  • شماره ١٨٥: چشمت چو شهر غمزه را آرايش مژگان کند
  • شماره ١٨٦: دلا نخل امل بنشان که باز آن سروناز آمد
  • شماره ١٨٧: دلي دارم که از تنگي درو جز غم نمي گنجد
  • شماره ١٨٨: آن مه که صورتش ز مقابل نمي رود
  • شماره ١٨٩: آن که اشگم از پيش منزل به منزل مي رود
  • شماره ١٩٠: چو عشق کوس سکون از گران عياري زد
  • شماره ١٩١: دردا که وصل يار به جز يک نفس نبود
  • شماره ١٩٢: يار بيدردي غير و غم ما مي داند
  • شماره ١٩٣: گه رفتن آن پري رو بوداع ما نيامد
  • شماره ١٩٤: به وجود پاکت شه من ز بدان گزندي نرسد
  • شماره ١٩٥: زندگاني بي غم عشق بتان يکدم مباد
  • شماره ١٩٦: دلم از غمش چه گويم که ره نفس ندارد
  • شماره ١٩٧: زخم او يکبارگي امروز بر جان مي رسد
  • شماره ١٩٨: عشق کز جنبش خود تا به ته دل برود
  • شماره ١٩٩: مرا خيال تو شبها به خواب نگذارد
  • شماره ٢٠٠: يک جهان شوخي به يک عالم حيا آميختند
  • شماره ٢٠١: به گوشم مژده وصل از در و ديوار مي آيد
  • شماره ٢٠٢: سبکجولان سمندي کان پري در زير ران دارد
  • شماره ٢٠٣: به مرگ کوه کن کزوي المها ياد مي آيد
  • شماره ٢٠٤: چو غافل از اجل صيدي سوي صياد مي آيد
  • شماره ٢٠٥: گر بر من آرميده سمندش گذر کند
  • شماره ٢٠٦: روز محشر که خدا پرسش ما خواهد کرد
  • شماره ٢٠٧: دل وجان و سرو تن گر به فداي تو شوند
  • شماره ٢٠٨: چشمم چو روز واقعه در خواب مي شود
  • شماره ٢٠٩: گر از درج دهانش دم زنم از من به تنگ آيد
  • شماره ٢١٠: اگر لطفت ز پاي اشک و آهم شعله برگيرد
  • شماره ٢١١: اجل خواهم مزاج خوي آن بيدادگر گيرد
  • شماره ٢١٢: چند عمرم در شب هجران به ماتم بگذرد
  • شماره ٢١٣: دوش چشمم هم به خواب از فکر و هم بيدار بود
  • شماره ٢١٤: هر کسي چيزي به پاي آن پسر ميفکند
  • شماره ٢١٥: خوش آن بيداد کز فرياد من جانان برون آيد
  • شماره ٢١٦: رهي دارم که از دوري به پايان دير مي آيد
  • شماره ٢١٧: بس که روز و شبم از دل سپه غم گذرد
  • شماره ٢١٨: اي گل به کس اين خوبي بسيار نمي ماند
  • شماره ٢١٩: صبا از کشور آن پاکدامان دير مي آيد
  • شماره ٢٢٠: بهتر است از هرچه دهقان در چمن مي پرورد
  • شماره ٢٢١: به اقبال از سفر چون مرکب آن نازنين آيد
  • شماره ٢٢٢: خنک آن نسيم بشارتي که ز غايب از نظري رسد
  • شماره ٢٢٣: تا اختيار خود به رقيب آن نگار داد
  • شماره ٢٢٤: دم جاندان آن بت بر سرم با تيغ کين آمد
  • شماره ٢٢٥: دي باد چو بوي تو ز بزم دگر آورد
  • شماره ٢٢٦: رندان که نقد جان به مي ناب مي دهند
  • شماره ٢٢٧: دلا گذشت شب هجر و يار از سفر آمد
  • شماره ٢٢٨: چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد
  • شماره ٢٢٩: سخن کز حال خود گويم ز حرفم بوي درد آيد
  • شماره ٢٣٠: پيش او نيک و بد عاشق اگر ظاهر شود
  • شماره ٢٣١: چون باز خواهد کز طلب جوينده را دور افکند
  • شماره ٢٣٢: حسن روزافزون او ترسم جهان برهم زند
  • شماره ٢٣٣: دل مايل تو شد که سيه رو چو ديده باد
  • شماره ٢٣٤: ملامت گو که گاهي همچو ماه از روزنت بيند
  • شماره ٢٣٥: ازين ليلي وشانم خاطر ناشاد نگشايد
  • شماره ٢٣٦: قضا از آسمان هرگه در بيداد بگشايد
  • شماره ٢٣٧: چو تو را به قصد جولان سم بادپا بجنبد
  • شماره ٢٣٨: به قد فتنه گر چون در خرام آن نازنين آيد
  • شماره ٢٣٩: هر خون که از درون ز دل مبتلا چکد
  • شماره ٢٤٠: عاشق از حسرت ديدار تو آهي نکند
  • شماره ٢٤١: قاصد رساند مژده که جانان ما رسيد
  • شماره ٢٤٢: گفتم تو را متاعي بهتر ز ناز باشد
  • شماره ٢٤٣: دي صبح دم که عارض او بي نقاب بود
  • شماره ٢٤٤: چو کار به رغم از اميد وصل تنگ شود
  • شماره ٢٤٥: به رهي کان سفري سرو روان خواهد شد
  • شماره ٢٤٦: فلک به من نفسي گرچه سر گرانش کرد
  • شماره ٢٤٧: زاهدان منع ز دير و مي نابم مکنيد
  • شماره ٢٤٨: بلا به من که ندارم غم بقا چکند
  • شماره ٢٤٩: آسودگان چو نشئه درد آرزو کنند
  • شماره ٢٥٠: با وجود آن که پيوند آن پري از من بريد
  • شماره ٢٥١: چو ممکن نيست کانمه پاسبان محفل سازد
  • شماره ٢٥٢: نخواهم از جمال عالم آشوبت نقاب افتد
  • شماره ٢٥٣: بر هر دلي که بند نهاد از نگاه خود
  • شماره ٢٥٤: لعل تو رد شکست من زمزمه بس نمي کند
  • شماره ٢٥٥: ز خانه ماه به ماه آفتاب من بدر آيد
  • شماره ٢٥٦: حسن را گر ناز او کالاي دکان مي شود
  • شماره ٢٥٧: باز ما را جان به استقبال جانان مي رود
  • شماره ٢٥٨: طبيب من ز هجر خود مرارنجور مي دارد
  • شماره ٢٥٩: سيه چشمي که شادم داشت گاهي از نگاه خود
  • شماره ٢٦٠: آن پري بگذشت و سوي ما نگاهي هم نکرد
  • شماره ٢٦١: چو گريم بي تو اشگم از بن مژگان فرو ريزد
  • شماره ٢٦٢: گنج وصل او به چون من بي وفائي حيف بود
  • شماره ٢٦٣: چراغي آمد و بر آفتاب پهلو زد
  • شماره ٢٦٤: اي شربت جفاي تو هم تلخ و هم لذيذ
  • شماره ٢٦٥: کنم چو شرح غم او سواد بر کاغذ
  • شماره ٢٦٦: اي زهر خنده تو چو شهد و شکر لذيذ
  • شماره ٢٦٧: زين بيشتر رکاب ستم سر گران مدار
  • شماره ٢٦٨: دانم اگر از دلبري قانع به جاني اي پسر
  • شماره ٢٦٩: دور از تو خاک ره ز جنون مي کنم به سر
  • شماره ٢٧٠: اي طور تو را جهان خريدار
  • شماره ٢٧١: چنين که من ز تو خود را نموده ام بيزار
  • شماره ٢٧٢: به من که آتش عشقش نکرده دود هنوز
  • شماره ٢٧٣: ز عنبر آتش حسنت نکرده دود هنوز
  • شماره ٢٧٤: ز دور ياسمنت سبزه سر نکرده هنوز
  • شماره ٢٧٥: دوش گر بزمم گذر کرد آن مه مجلس فروز
  • شماره ٢٧٦: مردم و بر دل من باز غم يار هنوز
  • شماره ٢٧٧: حسن را تکيه گه آن طرف کلاهست امروز
  • شماره ٢٧٨: لشگر عشقت سياهي مي کند از دور باز
  • شماره ٢٧٩: اي هنوزت مژه از صف شکني بر سر ناز
  • شماره ٢٨٠: زهي ربوده لعل تو صد فسون پرداز
  • شماره ٢٨١: يک صبح ببام آي و ز رخ پرده برانداز
  • شماره ٢٨٢: اي از مي غرور تو لبريز جام ناز
  • شماره ٢٨٣: آفت من يک نگه زان نرگس مستانه ساز
  • شماره ٢٨٤: اي در زمان خط تو بازار فتنه تيز
  • شماره ٢٨٥: عشق کهن به کوي تو مي آردم هنوز
  • شماره ٢٨٦: ناصحا از سر بالين من اين پند ببر
  • شماره ٢٨٧: بزم کين آرا و در ساغر مي بيداد ريز
  • شماره ٢٨٨: دوش سرگرم از وثاق آن کوکب گيتي فروز
  • شماره ٢٨٩: دل در بدن کباب و مرا ديده تر هنوز
  • شماره ٢٩٠: آخر اي بي رحم حال ناتوان خود بپرس
  • شماره ٢٩١: عقل در ميدان عشق آهسته مي راند فرس
  • شماره ٢٩٢: با من از ابناي عالم دلبري مانده است و بس
  • شماره ٢٩٣: باز آشفته ام از خوي تو چندان که مپرس
  • شماره ٢٩٤: اي پري راه ديار آن پري پيکر بپرس
  • شماره ٢٩٥: آن قدر شوق گل روي تو دارم که مپرس
  • شماره ٢٩٦: اي سنگ دل ز پرسش روز جزا بترس
  • شماره ٢٩٧: خموشيت گره افکند در دل همه کس
  • شماره ٢٩٨: ز مهيست داغ بر دل که نديده ام هنوزش
  • شماره ٢٩٩: رخش شمعي است دود آن کمند عنبر آلودش
  • شماره ٣٠٠: آمد ز خانه بيرون در بر قباي زرکش
  • شماره ٣٠١: محل گرمي جولان بزير سرو بلندش
  • شماره ٣٠٢: مهي که زينت حسنست گرمي خويش
  • شماره ٣٠٣: صد سال ز من دارد اگر هجر نهانش
  • شماره ٣٠٤: آن شاه حسن بين و به تمکين نشستنش
  • شماره ٣٠٥: پري وشي دل ديوانه مي کشد سويش
  • شماره ٣٠٦: آهوي او که بود بيشه دل صيد گهش
  • شماره ٣٠٧: به عزم رقص چون در جنبش آيد نخل بالايش
  • شماره ٣٠٨: بزم برهم زده اي اي دل بر خشم به جوش
  • شماره ٣٠٩: ز خانه تاخت برون کرده ساغري دو سه نوش
  • شماره ٣١٠: هرتار که در طره عنبر شکستنش
  • شماره ٣١١: سحر به کوچه بيگانه اي فتادم دوش
  • شماره ٣١٢: اي بستم دل تو خوش تيغ بکش مرا بکش
  • شماره ٣١٣: شبي که مي فکند بي تو در دلم الم آتش
  • شماره ٣١٤: بيش ازين منت وصل و از رخ آن ماه مکش
  • شماره ٣١٥: مباش اي مدعي خوش دل که از من رنجه شد خويش
  • شماره ٣١٦: ز دل دودي بلند آويخته زلف نگون سازش
  • شماره ٣١٧: منم از مهر به غم خوردنت اي يار حريص
  • شماره ٣١٨: مدعي چند بود با سگ آن کو مخصوص
  • شماره ٣١٩: کاش مرگم سازد امشب از فغان کردن خلاص
  • شماره ٣٢٠: آخر اي سنگ دل از کشتن ما چيست غرض
  • شماره ٣٢١: روزي که گشت بر همه عالم نماز فرض
  • شماره ٣٢٢: صبر در جور و جفاي تو غلط بود غلط
  • شماره ٣٢٣: گوش کردن سخنان تو غلط بود غلط
  • شماره ٣٢٤: به هجر يار که از غير آن ندارم حظ
  • شماره ٣٢٥: من بي تو ندارم از چمن حظ
  • شماره ٣٢٦: دارم از طبع ستم خيز تو حظي و چه حظ
  • شماره ٣٢٧: آن که بود از تو به يک حرف زباني قانع
  • شماره ٣٢٨: گدايان را بود از آستانها پاسبان مانع
  • شماره ٣٢٩: تا کي کشي به بي گنهان از عتاب تيغ
  • شماره ٣٣٠: آمد از مجلس برون در سر هواي سير باغ
  • شماره ٣٣١: اي به من صدق و صفاي تو دروغ
  • شماره ٣٣٢: بعد مرگ من نکرد آن مه تاسف برطرف
  • شماره ٣٣٣: آن پري را گوهر عصمت ز کف شد حيف حيف
  • شماره ٣٣٤: بر در دل مي زنند نوبت سلطان عشق
  • شماره ٣٣٥: زهي ز عشق جهاني تو را به جان مشتاق
  • شماره ٣٣٦: ز تب نالان شدي جانان عاشق
  • شماره ٣٣٧: او کشيده خنجر و من جامه جان کرده چاک
  • شماره ٣٣٨: مژده اي صبر که شد هجرت هجران نزديک
  • شماره ٣٣٩: اي روي تو از مي ارغوان رنگ
  • شماره ٣٤٠: ما که مي سازيم خود را در جفاي او هلاک
  • شماره ٣٤١: در فراقش چون ندادم جان خود را اي فلک
  • شماره ٣٤٢: اي قدت همچو نيشکر نازک
  • شماره ٣٤٣: رسيد باز طپاننده کبوتر دل
  • شماره ٣٤٤: گشته در عشق کار من مشکل
  • شماره ٣٤٥: اي دهانت را موکل خضر خط بر سلسبيل
  • شماره ٣٤٦: صداميد از تو داشتم در دل
  • شماره ٣٤٧: به خود دوشينه لطفي از اداي يار فهميدم
  • شماره ٣٤٨: تو چون رفتي به سلطان خيالت ملک دل دادم
  • شماره ٣٤٩: بس که چشم امشب به چشم عشوه سازش داشتم
  • شماره ٣٥٠: ز بس که مهر تو با اين و آن يقين دارم
  • شماره ٣٥١: مفتون چشم کم نگه پر فنت شوم
  • شماره ٣٥٢: کو دل که محو نرگس جادو فنت شوم
  • شماره ٣٥٣: براي نيم نگاهي چو عذر خواه تو گردم
  • شماره ٣٥٤: من منفعل که پيشت دو جهان گناه دارم
  • شماره ٣٥٥: به من حيفست شمشير سياست دار عبرت هم
  • شماره ٣٥٦: مهر بيگانگي آغاز تو را بنده شوم
  • شماره ٣٥٧: شبي کان سرو سيم اندام را درخواب مي ديدم
  • شماره ٣٥٨: خوش آن ساعت که خندان پيشت اي سيمين بدن ميرم
  • شماره ٣٥٩: از سر کوي تو با صدگونه سودا مي روم
  • شماره ٣٦٠: گرچه ناچار از درت اي سرو رعنا مي روم
  • شماره ٣٦١: چون من به در هجر ز بيداد تو رفتم
  • شماره ٣٦٢: وصل کو تا بي نياز از وصل آن دلبر شوم
  • شماره ٣٦٣: بس که مانديم به زنجير جنون پير شديم
  • شماره ٣٦٤: به بزم او حريفان را ز مستي دست و پا بوسم
  • شماره ٣٦٥: زين گونه چو در مشق جنون حلقه چو نونم
  • شماره ٣٦٦: دل خود را هنوز اندر تمناي تو مي بينم
  • شماره ٣٦٧: همچو شمع از مجلست گريان و سوزان مي رويم
  • شماره ٣٦٨: من آنم که جز عشق کاري ندارم
  • شماره ٣٦٩: به دشمن يارئي در قتل خود از يار مي فهمم
  • شماره ٣٧٠: گر من به مردن دل نهم آسوده جاني را چه غم
  • شماره ٣٧١: اگر مي بينمت با غير غيرت مي کشد زارم
  • شماره ٣٧٢: گر شود ريش درون رخنه گر بيرونم
  • شماره ٣٧٣: به مجلس بحث از آن خصمانه اغيار مي کردم
  • شماره ٣٧٤: به بزمش دوش رنگ آميزي بسيار مي کردم
  • شماره ٣٧٥: تو به زور حسن ايمن مشو از سپاه آهم
  • شماره ٣٧٦: منم آن گدا که باشد سر کوي او پناهم
  • شماره ٣٧٧: بس که هميشه در غمت فکر محال مي کنم
  • شماره ٣٧٨: به فنا بنده رهي مي دانم
  • شماره ٣٧٩: زخم نگهت نهفته خوردم
  • شماره ٣٨٠: در بزم چون به کين تو غالب گمان شدم
  • شماره ٣٨١: ز لطف و قهر او و در خندهاي گريه آلودم
  • شماره ٣٨٢: من شيدا چرا از عقل و دين يک باره برگشتم
  • شماره ٣٨٣: ز دستت جيب گل پيراهنانرا چاک مي بينم
  • شماره ٣٨٤: ما به عهدت خانه دل از طرب پرداختيم
  • شماره ٣٨٥: باز سرگشته مژگان سيهي گرديدم
  • شماره ٣٨٦: اي هزارت چشم در هر گوشه سرگردان چشم
  • شماره ٣٨٧: چو نتوانم به مردم قصه آن بي وفا گويم
  • شماره ٣٨٨: من نه مجنونم که خواهم روي در صحراکنم
  • شماره ٣٨٩: آن شوخ جانان آشنا سوزد دل بيگانه هم
  • شماره ٣٩٠: بر سر کوي تو هرگاه که پيدا گشتم
  • شماره ٣٩١: کو اجل تا من نقاب تن ز جان خود کشم
  • شماره ٣٩٢: به سينه داغ نهاني که داشتم ز تو دارم
  • شماره ٣٩٣: دور از تو بر روي بتان چون چشم پرخون افکنم
  • شماره ٣٩٤: خوش آن که هم زبان به تو شيرين بيان شوم
  • شماره ٣٩٥: ز کج بيني به زلفت نسبت چين ختن کردم
  • شماره ٣٩٦: اي شمع بتان تا کي بر گرد درت گردم
  • شماره ٣٩٧: تو کشيده تيغ و مرا هوس که ز قيد جان برهانيم
  • شماره ٣٩٨: چون متاع دو جهان را به خرد سنجيدم
  • شماره ٣٩٩: به هجران کرده بودم خو که ناگه روي او ديدم
  • شماره ٤٠٠: سرگرمئي کو تا نهم از کنج عزلت پا برون
  • شماره ٤٠١: رويت که هست صورت چين شرمسار از آن
  • شماره ٤٠٢: اي ابرويت به وقت اشارت زبان حسن
  • شماره ٤٠٣: فتنه مي خيزد از آن ترکانه دامن برزدن
  • شماره ٤٠٤: به زير لب سخنگويان گذشت آن دلربا از من
  • شماره ٤٠٥: اي به بالا فتنه سرگردان بالاي تو من
  • شماره ٤٠٦: جانا مران رخش جفا بر خاکساران بيش ازين
  • شماره ٤٠٧: چون نمودي رخ به من يک لحظه بدخوئي مکن
  • شماره ٤٠٨: شغل دهقان چيست ز آب و گل نهال انگيختن
  • شماره ٤٠٩: ساخت شب مرا سيه دود دل فکار من
  • شماره ٤١٠: رخت را آفتاب سايه گستر مي توان گفتن
  • شماره ٤١١: پا چون کشم ز کوي تو کانجا زمان
  • شماره ٤١٢: شد پرده درم سوز درون از تو چه پنهان
  • شماره ٤١٣: حسن مي نازد به رخسارت چه رخسارست اين
  • شماره ٤١٤: پرده ما ميدري کائين زيبائيست اين
  • شماره ٤١٥: دو دل ربا که بلاي دلند و آفت دين
  • شماره ٤١٦: بت پرستي را شعار خود کنم تا يار من
  • شماره ٤١٧: گر شود از ديده نهان ماه من
  • شماره ٤١٨: اي نگاهت آهوان را گرم بازي ساختن
  • شماره ٤١٩: با او شبي از دير مي خواهم خراب آيم برون
  • شماره ٤٢٠: در پرده عشق آهنگ زداي فتنه قانون ساز کن
  • شماره ٤٢١: ز بس کز توست زير بارجان مبتلاي من
  • شماره ٤٢٢: روز من زان زلف ميدانم سيه خواهد شدن
  • شماره ٤٢٣: شاهانه رخش راندن آن خردسال بين
  • شماره ٤٢٤: تا به کي جان کسي دل بري از هيچ کسان
  • شماره ٤٢٥: گرچه در ديده تر جاي تو نتوان کردن
  • شماره ٤٢٦: مرا صيد افکني زد زخم و بند افند در گردن
  • شماره ٤٢٧: چو در چوگان زدن آن مه نگون گردد ز پشت زين
  • شماره ٤٢٨: چون شدم صيدت به گيسوي خودت دربند کن
  • شماره ٤٢٩: اي پارساي کعبه رو عزم سر آن کو مکن
  • شماره ٤٣٠: بر رخ به قصد دل منه زلف دو تا را بيش ازين
  • شماره ٤٣١: آينه بردار و حسن جان فزاي خويش بين
  • شماره ٤٣٢: از سپاه حسن آخر يک سوار آمد برون
  • شماره ٤٣٣: بيا اي عشق تمکين مرا از گرد ره بشکن
  • شماره ٤٣٤: آمدم با ناله هاي زار هم دم هم چنان
  • شماره ٤٣٥: در ملک بودي اگر يک ذره عشق يار من
  • شماره ٤٣٦: اي صبا درد من خسته به درمان برسان
  • شماره ٤٣٧: از آن پيش رقيبان مهر ورزديار من با من
  • شماره ٤٣٨: اي خدنگ مژه ات عقده گشاي دل من
  • شماره ٤٣٩: گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن
  • شماره ٤٤٠: به دوستي خودم ميکشي که راي منست اين
  • شماره ٤٤١: يارب که خواند آيت عجز و نياز من
  • شماره ٤٤٢: چو مي خواهد که نامم نشنود بيگانه راي من
  • شماره ٤٤٣: اي تو نکرده جز جفا آن چه نکرده اي بکن
  • شماره ٤٤٤: شبم ز روز گرفتارتر به مشغله تو
  • شماره ٤٤٥: گفتم ز پند من شود تغيير در اطوار تو
  • شماره ٤٤٦: اي گردن بلند قدان در کمند تو
  • شماره ٤٤٧: صيدي که لعب عشق فکندش به بند تو
  • شماره ٤٤٨: باز امشب ز اقتضاي شوخ طبعي هاي او
  • شماره ٤٤٩: دوش چون ديدم نهان در روي آتشناک او
  • شماره ٤٥٠: مدعي در مجلسم جا مي دهد پهلوي تو
  • شماره ٤٥١: اي مرا دلبر و دل آرا تو
  • شماره ٤٥٢: رساند جان به لبم روزگار فرقت تو
  • شماره ٤٥٣: مراست رشته جان کاکل معنبر او
  • شماره ٤٥٤: اي سرو گلندام که داري کمر از مو
  • شماره ٤٥٥: هر که ديدم چوني از غم به فغانست که تو
  • شماره ٤٥٦: زلف معنبر برفشان گو جان ما بر باد شو
  • شماره ٤٥٧: حرف در مجلس نگويم جز به هم زانوي او
  • شماره ٤٥٨: يارب آن مه را که خواهم زد قضا در کوي او
  • شماره ٤٥٩: چون برفروزد آينه زان آفتاب رو
  • شماره ٤٦٠: تائبم از مي به دور نرگس غماز او
  • شماره ٤٦١: ز آب دو ديده گل کنم خاک در سراي او
  • شماره ٤٦٢: اي همچو آهوان دلم دم شکار تو
  • شماره ٤٦٣: امشب اندر بزم آن پرهيز فرما پادشاه
  • شماره ٤٦٤: باز برخاسته از دشت بلا گرد سپاه
  • شماره ٤٦٥: زهي کرشمه تو را سرمه ساي چشم سياه
  • شماره ٤٦٦: نمي دانم ز خود افتادگان داري خبر يا نه
  • شماره ٤٦٧: دي باز جرعه نوش ز جام که بوده اي
  • شماره ٤٦٨: قلم نسخ بران بر ورق حسن همه
  • شماره ٤٦٩: من کيستم به دوزخ هجران فتاده اي
  • شماره ٤٧٠: يار از جعد سمن سا مشک بر گل ريخته
  • شماره ٤٧١: جلوه آن حور پيکر خونم از دل ريخته
  • شماره ٤٧٢: تا دست را حنا بست دل برد ازين شکسته
  • شماره ٤٧٣: آمد به تيغ کين ره ارباب دين زده
  • شماره ٤٧٤: شبهاي هجران همنشين از مهر او يادم مده
  • شماره ٤٧٥: خط اگرت سبزه طرف لاله نهفته
  • شماره ٤٧٦: ز چوگان بازي آمد زلف بر رخسار آشفته
  • شماره ٤٧٧: پند گوي تو چه ها تا به تو فهمانيده
  • شماره ٤٧٨: بيش از دي گرم استغنا زدن گرديده اي
  • شماره ٤٧٩: از قيد عهد بنده تو خود رسته بوده اي
  • شماره ٤٨٠: صبح مرا به ظن غلط شام کرده اي
  • شماره ٤٨١: از نسيم آن خطم در حيرت از صنع اله
  • شماره ٤٨٢: اي نرد حسن باخته با آفتاب و ماه
  • شماره ٤٨٣: ديده ام مست و سرانداز و غزل خوان برهي
  • شماره ٤٨٤: دارم سري پر از شور از طفل کج کلاهي
  • شماره ٤٨٥: من و ملکي و خريداري مژگان سيهي
  • شماره ٤٨٦: صورت به اين لطافت سيرت به اين نکوئي
  • شماره ٤٨٧: نکشد ناز مسيح آن که تو جانش باشي
  • شماره ٤٨٨: مرا حرص نگه هردم به رغبت مي برد جائي
  • شماره ٤٨٩: به رقيب سفري وعده رفتن دادي
  • شماره ٤٩٠: ز اشک سرخ براي نزول جاناني
  • شماره ٤٩١: دل خود راي مرا برده گل خودروئي
  • شماره ٤٩٢: باز بر من نظر افکنده شکار اندازي
  • شماره ٤٩٣: توسن حسن کرده زين طفل غيور سرکشي
  • شماره ٤٩٤: بر دل فکنده پرتو ناديده آفتابي
  • شماره ٤٩٥: به جائي امن آراميده مرغي داشت ماوايي
  • شماره ٤٩٦: بر در درج قفل زدم يک چندي
  • شماره ٤٩٧: اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردي
  • شماره ٤٩٨: نگشتي يار من تا طور ياريهاي من بيني
  • شماره ٤٩٩: دلا زان گل بريدي خاطرت آسود پنداري
  • شماره ٥٠٠: شوق مي گرداندم بر گرد شمع سرکشي
  • شماره ٥٠١: چه باشد گر سنان غمزه را زين تيزتر سازي
  • شماره ٥٠٢: به زبان غمزه راني چو روم به عشوه خواني
  • شماره ٥٠٣: گذري بناز و گوئي ز چه باز دلگراني
  • شماره ٥٠٤: اگر مقدار عشق پاک را دلدار دانستي
  • شماره ٥٠٥: بر روي يار اغيار را چشمي به آن آلودگي
  • شماره ٥٠٦: دل را اگر ز صبر به جان آورد کسي
  • شماره ٥٠٧: از بهر حسرت دادنم هر لحظه منشين با کسي
  • شماره ٥٠٨: باز اي دل شورانگيز رو سوي کسي داري
  • شماره ٥٠٩: چنان مکن که مرا هم نفس به آه کني
  • شماره ٥١٠: ساربان بر ناقه مي بندد به سرعت محملي
  • شماره ٥١١: رفتي و رفت بي رخت از ديده روشني
  • شماره ٥١٢: در سير چمن ديدم سرو چمن آرائي
  • شماره ٥١٣: ساقيا چون جام جمشيدي پر از مي ميکني
  • شماره ٥١٤: محتشم چون عمر صرف خدمت وي ميکني
  • شماره ٥١٥: آن که هرگز نزد از شرم در معشوقي
  • شماره ٥١٦: به جائي دلت گرم سوداست گوئي
  • شماره ٥١٧: هنوزت به ما کينه برجاست گوئي
  • شماره ٥١٨: مرا به دست غم خود گذاشتي رفتي
  • شماره ٥١٩: کارش يارم از ستم دايم مکدر داشتي
  • شماره ٥٢٠: رو اي صبا بر آن سرو دلستان که تو داني
  • شماره ٥٢١: بريدي از من آن پيوند با بدخواه هم کردي
  • شماره ٥٢٢: چو مي نمايد، که هست با من، جفا و جورت، ز روي ياري
  • شماره ٥٢٣: زد به درونم آتش تنگ قبا سواري
  • شماره ٥٢٤: نيست پيوند گسل مرغ دل شيدائي
  • شماره ٥٢٥: اي گل خود رو چه بد کردم که خوارم ساختي
  • شماره ٥٢٦: اي رشگ بتان به کج کلاهي
  • شماره ٥٢٧: دم بسمل شدن در قبله بايد روي قرباني
  • شماره ٥٢٨: اين طلعت و رخسار که دارد که تو داري
  • شماره ٥٢٩: به جرم اين که گفتم سوز خود با عالم افروزي
  • شماره ٥٣٠: اين است که خوار و زارم از وي
  • شماره ٥٣١: سرلشگر حسن است نگاهي که تو داري
  • شماره ٥٣٢: جان بر لب و ز يار هزار آرزو مرا
  • شماره ٥٣٣: سروي از يزد گذر کرد به کاشانه ما
  • شماره ٥٣٤: اي زير مشق سر خط حسن تو افتاب
  • شماره ٥٣٥: از اشگ گرم چشم ترم کان آتش است
  • شماره ٥٣٦: اين صيد هنوز نيم رام است
  • شماره ٥٣٧: عمرها فکر وصال تو عبث بود عبث
  • شماره ٥٣٨: اي لبت زنده کرده نام مسيح
  • شماره ٥٣٩: زهي به دور تو آئين دلبران منسوخ
  • شماره ٥٤٠: از باده لاله تو چو در ژاله ميرود
  • شماره ٥٤١: همنشين امشب اگر آن بت چين خواهد بود
  • شماره ٥٤٢: اگر شراب خوري صد جگر کباب شود
  • شماره ٥٤٣: خوش آن شبي که ز رويش نقاب برخيزد
  • شماره ٥٤٤: زلفش مرا به کوشش خود مي کشد به بند
  • شماره ٥٤٥: عاشقان نرد محبت چو به دلبر بازند
  • شماره ٥٤٦: ز بس که نور ز حسن تو در جهان بدود
  • شماره ٥٤٧: شطرنج صحبت من و آن مايه سرور
  • شماره ٥٤٨: تا شده اي گل به تو اغيار يار
  • شماره ٥٤٩: بر مه روي تو خط مشگ بار
  • شماره ٥٥٠: هزارگونه متاع است ناز را به دکانش
  • شماره ٥٥١: اي طاعت تو بر همه کائنات فرض
  • شماره ٥٥٢: نه مي نهم از دست عشق جام نشاط
  • شماره ٥٥٣: ز لاله زار مرا بي جمال دل نواز چه فيض
  • شماره ٥٥٤: تا ميان من و آن مه شده کلفت واقع
  • شماره ٥٥٥: چو بر من زد آن ترک خون خوار تيغ
  • شماره ٥٥٦: دهد اگرچه برون در بي شمار صدف
  • شماره ٥٥٧: باز علم زد ز بيابان عشق
  • شماره ٥٥٨: بيچاره باشد همواره عاشق
  • شماره ٥٥٩: اين آينه گون سقف که آبيست معلق
  • شماره ٥٦٠: اي جمالت قبله جان ابرويت محراب دل
  • شماره ٥٦١: زدي به دست ارادت چو حلقه بر در دل
  • شماره ٥٦٢: گر پا نهي ز لطف به مهمانسراي دل
  • شماره ٥٦٣: بهر دعا از درت چون به درون آمدم
  • شماره ٥٦٤: ساز خروش کرده دل ناز پرورم
  • شماره ٥٦٥: ز خاک کوي تو گريان سفر گزيدم و رفتم
  • شماره ٥٦٦: بس که ما از روي رسوائي نقاب افکنده ام
  • شماره ٥٦٧: لب پر سئوال بر سر راهي نشسته ام
  • شماره ٥٦٨: خانه دوري دل از همه پرداخته ام
  • شماره ٥٦٩: گر پرده گردون ز سرشگم نکشدنم
  • شماره ٥٧٠: افکن گذر به کلبه ما تا بهم رسد
  • شماره ٥٧١: اگر دوري ز من در آرزويت زار مي ميرم
  • شماره ٥٧٢: هوسم رخ به رخ شاه خيال تو نشاند
  • شماره ٥٧٣: رسيد نغمه اي از باده نوشي تو به گوشم
  • شماره ٥٧٤: دي به دنبال يکي کبک خرام افتادم
  • شماره ٥٧٥: ز ديده در دلم اي سرو دل ربا بنشين
  • شماره ٥٧٦: با وجود وصل شد زندان حرمان جاي من
  • شماره ٥٧٧: زهي ز دست کرم گسترت کرم باران
  • شماره ٥٧٨: صبا تحيت بلبل به بوستان برسان
  • شماره ٥٧٩: تا بر سپهر از زر انجم بود نشان
  • شماره ٥٨٠: بس که به من زر فشاند دست زرافشان خان
  • شماره ٥٨١: آن منتظر گدازي چشم سياه او
  • شماره ٥٨٢: آن کوست قبله همه کس قبله جود رو
  • شماره ٥٨٣: چون به رخ عرق فشان ميکشي آستين فرو
  • شماره ٥٨٤: کاکل که سر نهاده به طرف جبين تو
  • شماره ٥٨٥: زهي بالا بلندان سر به پيش از اعتدال تو
  • شماره ٥٨٦: به دست ديده عنان دل فکار مده
  • شماره ٥٨٧: از باده عيشم بود مستانه به کف جامي
  • شماره ٥٨٨: اقبال ظفر پيوند در کار جهانباني
  • شماره ٥٨٩: بس که چون باران نيسان اي سحاب خوش مطر
  • شماره ٥٩٠: زهي ز سلطنتت روزگار منت دار
  • شماره ٥٩١: شهريارا صاحبا رفتي خدا يار تو باد
  • شماره ٥٩٢: من که از ادعيه خوانان دگر ممتازم
  • شماره ٥٩٣: يک دلان خوش دلي از فتح سلطان يافتند
  • شماره ٥٩٤: افکنده ره به کلبه درويش خاکسار
  • شماره ٥٩٥: دي همايون خبري مژده دهانم دادند
  • شماره ٥٩٦: رفتي جهان پناها اقبال رهبرت باد
  • شماره ٥٩٧: پيشت از سهوي که کردم اي خديو کامکار
  • شماره ٥٩٨: تا به سر منزل چشمم کني اي سرو گذار
  • شماره ٥٩٩: خلل به دولت خان جهانستان مرساد




جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است