کتابخانه فارسی
/
ديوان محتشم کاشاني
/
غزليات
/
شماره ٤٤٤: شبم ز روز گرفتارتر به مشغله تو
شماره ٤٤٤: شبم ز روز گرفتارتر به مشغله تو
شبم ز روز گرفتارتر به مشغله تو
که تا سحر به خيال تو مي کنم کله تو
به دفع کردن غير از درت غريب مهمي
ميان سعي من افتاده و مساهله تو
نظر در آينه داري و اضطراب نداري
تو محو خويشي و من محو تاب و حوصله تو
هنوز عهد تو آورده بود دهر به جنبش
که در زمين و زمان بود شور ولوله تو
به گوش مژده تخفيف ده ز درد سر من
که مي برم دو سه روز اين جنون ز سلسله تو
سئوال کردي و گفتي بگو که برده دلت را
دلم بده که بگويم جواب مسئله تو
فريب کيست دگر محتشم محرک طبعت
که نيست فاصله در نظمهاي بي صله تو
جستجو در مطالب سایت