کتابخانه فارسی
/
ديوان هلالي جغتايي
/
غزل ها
/
شماره ٣٩: سر نمي تابم ز شمشير حبيب
شماره ٣٩: سر نمي تابم ز شمشير حبيب
سر نمي تابم ز شمشير حبيب
هر چه آيد بر سر من، يا نصيب!
دل بدرد آمد من بيچاره را
چاره درد دلم کن، اي طبيب
اي که گويي: چوني و حال تو چيست؟
من غريب و حال من باشد غريب
تا رقيبت هست ما را قدر نيست
نيست گردد، يارب! از پيشت رقيب
زار مي نالد هلالي، بي رخت
آن چنان کز حسرت گل عندليب
جستجو در مطالب سایت